legwork
legwork - کار پا
noun - اسم
UK :
US :
کار سخت خسته کننده ای که برای رسیدن به چیزی باید انجام شود
کار عملی یا خسته کننده ای که باید انجام شود
practical work that needs to be done, as in gathering information and that usually involves a lot of walking from place to place
کار عملی که باید انجام شود، مانند جمع آوری اطلاعات، و معمولاً شامل پیاده روی زیاد از مکانی به مکان دیگر است.
من همچنین مدیون حسن نیت مگی بودم که به او بفهمانم که دیگر به او برای انجام کارهای پایم نیازی ندارم.
در همین حال، مصرف کنندگان باید تمام کارهای قانونی را که تغییر بانک مستلزم آن است انجام دهند.
The danger is that while you put off the legwork, your money might be languishing in a second-rate account.
خطر این است که در حالی که کار را به تعویق می اندازید، ممکن است پول شما در یک حساب درجه دوم از بین برود.
groundwork
زمینه سازی
homework
مشق شب
spadework
کلک کاری
آماده سازی
پژوهش
کار کثیف
برنامه ریزی
preliminaries
مقدماتی
preparatory measures
اقدامات مقدماتی
organizationUS
سازمان ایالات متحده
arrangements
ترتیبات
preparations
سازمان انگلستان
organisationUK
کار مقدماتی
preliminary work
کارهای مقدماتی
preparatory work
کار کردن
preparatory
پایه ها
تدارک
foundations
خواندن
خرکاری
آسیاب کردن
donkeywork
الاغ کاری
grind
کشف واقعیات
prep
کار آماده سازی
donkey-work
برنامه ها
fact-finding
معیارهای
زمین
prep work
ترتیب
plans
measures
grounding
