cordon bleu

base info - اطلاعات اولیه

cordon bleu - کوردون بلو

N/A - N/A

ˌkɔːr.dɑ̃ː ˈbluː

UK :

ˌkɔː.dɒ̃ ˈblɜː

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [cordon bleu] در گوگل
description - توضیح
  • (of food) prepared to the highest standard especially in the way that is typical of traditional French cooking


    (از غذا) با بالاترین استانداردها تهیه می شود، به ویژه به روشی که معمولی آشپزی سنتی فرانسوی است


  • (از یک آشپز) قادر به پختن غذا با بالاترین استانداردها، به ویژه به روشی که در آشپزی سنتی فرانسوی است

  • Chicken veal, or pork cordon bleu is a fillet (= a piece of meat without bones) wrapped around ham and cheese covered with breadcrumbs, and fried


    کوردن بلو مرغ، گوساله یا خوک فیله ای است (= تکه ای گوشت بدون استخوان) که دور ژامبون و پنیر پیچیده شده و با پودر سوخاری پوشانده شده و سرخ شده است.

example - مثال
  • cordon bleu cuisine


    غذاهای کوردون بلو

  • The hotel is famous for its cordon bleu dining.


    این هتل به خاطر غذاخوری های کوردون بلو معروف است.

  • a cordon bleu chef


    یک سرآشپز کوردن بلو

  • She is a trained cordon bleu cook.


    او یک آشپز کوردن بلو آموزش دیده است.

  • I love chicken cordon bleu but I like to make it lower in fat by baking instead of frying it.


    من عاشق کوردون بلو مرغ هستم اما دوست دارم به جای سرخ کردن، با پختن آن چربی کمتری داشته باشم.

  • I recommend their pork cordon bleu.


    من کوردن بلو خوک آنها را توصیه می کنم.

synonyms - مترادف
  • blue ribbon


    روبان آبی


  • کیفیت بالا

antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

retaliate

لغت پیشنهادی

blazing

لغت پیشنهادی

prodigious