guideline
guideline - دستورالعمل
noun - اسم
UK :
US :
قوانین یا دستورالعمل هایی در مورد بهترین راه برای انجام کاری
چیزی که به شما کمک می کند نظر خود را شکل دهید یا تصمیم بگیرید
اطلاعاتی که به منظور توصیه به مردم در مورد چگونگی انجام کاری یا چیزی که باید باشد
بخشی از اطلاعات که نشان می دهد چگونه کاری باید انجام شود
In December, the agency withdrew its 1987 guideline recommending regular mammograms for all women 40 and older.
در دسامبر، این آژانس دستورالعمل سال 1987 خود را که توصیه به انجام ماموگرافی منظم برای همه زنان 40 سال و بالاتر بود، پس گرفت.
شما می توانید از آنها به عنوان راهنمایی برای آنچه باید مراقب باشید استفاده کنید.
در هر صورت، من احساس کردم دستورالعمل الکل احتیاط بیشتری نسبت به قبل دارد.
The only editorial guideline was that the subject should have something to do with leisure software for home computers.
تنها دستورالعمل تحریریه این بود که موضوع باید با نرم افزارهای اوقات فراغت برای رایانه های خانگی مرتبط باشد.
A Durham City vehicle was despatched but could not get there within the 19-minute national guideline time for ambulance call-outs.
یک وسیله نقلیه شهر دورهام اعزام شد اما نتوانست در مدت زمان دستورالعمل ملی 19 دقیقه ای برای فراخوانی آمبولانس به آنجا برسد.
این دستورالعمل بعدی ما را در اختیار ما قرار می دهد.
Most of the recipes in this book will give an internal temperature recommendation rather than a minutes-per-pound guideline.
بسیاری از دستور العمل های این کتاب به جای یک دستورالعمل دقیقه در هر پوند، یک توصیه دمای داخلی را ارائه می دهند.
دولت دستورالعملهایی را برای مدارس در زمان همهگیری تهیه کرده است.
ارقام راهنمایی مفیدی برای خرید خانه هستند.
یک کارگروه برای تدوین دستورالعمل های داوطلبانه تشکیل شده است.
دیوان عالی ایالات متحده در حال بررسی دستورالعمل های صدور حکم است.
این سند دستورالعمل های روشنی در مورد استفاده از آفت کش ها ارائه می دهد.
دستورالعمل زیر در مهرماه 95 تصویب شد.
دستورالعمل ها توصیه می کنند که کودکان زیر 12 سال از این غذاها اجتناب کنند.
دستورالعمل ها مستلزم این است که این اطلاعات در دسترس عموم قرار گیرد.
این وزیر متهم است که به این شرکت اجازه داده تا دستورالعمل های فروش تسلیحات را زیر پا بگذارد.
این سازمان مجموعه ای از دستورالعمل ها را برای سازندگان صادر کرده است.
طبق دستورالعمل های فدرال، آنها باید حداقل پنج سال در زندان بگذرانند.
ما باید از دستورالعمل های ایمنی که توسط دولت تعیین شده است پیروی کنیم.
در چارچوب دستورالعمل های روشن، مدیران می توانند از بودجه خود برای سرگرم کردن مشتریان استفاده کنند.
دستورالعمل های دقیق برای پزشکان در مورد نحوه برخورد با بیماران سخت
guidelines from the Department of Education
دستورالعمل های وزارت آموزش و پرورش
دستورالعمل های جدید اتحادیه اروپا در مورد بهداشت مواد غذایی
این قیمت ها فقط یک دستورالعمل است.
به عنوان یک دستورالعمل کلی، این سرویس برای افرادی که کمتر از 20000 پوند سرمایه گذاری دارند مناسب نیست.
تعدادی دستورالعمل مفید وجود دارد که می توان از آنها استفاده کرد.
از مشخصات شغلی به عنوان راهنمای خود استفاده کنید.
همان دستورالعمل های کلی در مورد زمان رسمی لباس پوشیدن برای مردان و زنان اعمال می شود.
در این مقاله دستورالعمل هایی برای تغذیه سالم ارائه شده است.
ممکن است رعایت چند دستورالعمل کمک کند.
اتحادیه اروپا دستورالعمل هایی را در مورد سطوح مناسب دستمزد برای کارگران دستی پاره وقت صادر کرده است.
این مقاله دستورالعمل هایی در مورد نحوه سرمایه گذاری ایمن پول خود ارائه می دهد.
اندازه گرفتن
استاندارد
criterion
معیار
yardstick
سنگ محک
benchmark
gageUS
touchstone
سنج UK
gageUS
راهنما
gaugeUK
علامت
قانون
مشخصات
دستورالعمل
specification
روش
مشاوره
پروتکل
پیشنهاد
جهت
protocol
نشانگر
اصل
نسخه
marker
نیاز
راهنمایی
حد
سرنخ
خط مشی
counsel
پارامتر
guidance
توصیه
parameter
حدس بزن
conjecture
حدس
fancy
تفننی
probability
احتمال
تغییر دادن
امکان پذیری