arrowhead
arrowhead - نوک پیکان
noun - اسم
UK :
US :
انتهای نوک تیز یک فلش
نقطه تیز در انتهای یک فلش
و قرار بود آنها را به شکل نوک پیکان قرار دهند.
And arrowheads and other debris excavated from the ruins indicate that Qumran, too opposed the Romans by force of arms.
و نوک پیکان ها و دیگر آثار کاوش شده از خرابه ها نشان می دهد که قمران نیز به زور با رومیان مخالفت کرده است.
او با مهربانی یک رشته از پنج پیکان سنگ چخماق را به گردنم آویخت.
They are tall and sharp and bony and their faces are chipped into expressions that never change like flint arrowheads.
آنها قد بلند و تیز و استخوانی هستند و صورتشان به شکلی در آمده است که هرگز تغییر نمی کند، مانند نوک پیکان های سنگ چخماق.
ابتدا سهگانه سنت سباستین، تمام شده، تا آخرین نوک پیکان و جام خون.
اکنون شما نیز می توانید یاد بگیرید که مانند آریزوناهای ماقبل تاریخ، نوک پیکان بسازید.
این نوک پیکان متلاشی شده است که راه خود را بیرون میکشد و همه نوع دردسر ایجاد میکند.
نوک پیکان دو باند آنتی بادی مثبت را با Mr تخمینی 43 و 45K مشخص می کند.