word - لغت

bauble || بابل

part of speech - بخش گفتار

noun || اسم

spell - تلفظ

ˈbɔː.bəl

UK :

ˈbɑː.bəl

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [bauble] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bauble] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bauble] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bauble] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bauble] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

synonyms - مترادف

  • gewgaw


    gewgaw

  • gimcrack


    گیم کرک

  • trinket


    ریزه کاری

  • bibelot


    bibelot

  • kickshaw


    کیکشا

  • knick-knack


    ناقص

  • plaything


    بازیچه


  • اسباب بازی

  • bagatelle


    باگاتل

  • novelty


    تازگی

  • ornament


    زینت

  • trifle


    چیز جزیی

  • curiosity


    کنجکاوی

  • frippery


    سرخ دار

  • gaud


    گاود

antonyms - متضاد

  • normality


    عادی بودن