borstal

base info - اطلاعات اولیه

borstal - بورستال

noun - اسم

/ˈbɔːrstl/

UK :

/ˈbɔːstl/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [borstal] در گوگل
description - توضیح

  • یک زندان ویژه برای جنایتکارانی که به سن کافی برای حضور در یک زندان معمولی نرسیده اند

  • (in the past) a prison for boys who were too young to be sent to an ordinary prison


    (در گذشته) زندانی برای پسرانی که برای فرستادن به یک زندان معمولی کوچکتر از آن بودند

  • As the years had progressed a series of petty crimes had seen him in remand homes, borstals and finally prison.


    با گذشت سالها، مجموعه ای از جنایات کوچک او را در بازداشتگاه ها، بورستال ها و در نهایت زندان دیده بودند.

  • After a spell in borstal he was introduced to influential figures in the London underworld of the mid-60s.


    پس از یک طلسم در بورستال، او با چهره‌های تأثیرگذار در دنیای اموات لندن در اواسط دهه 60 آشنا شد.

example - مثال
synonyms - مترادف

  • زندان

  • gaolUK


    gaolUK

  • jailUS


    jailUS

  • reformatory


    اصلاحی

  • detention center


    بازداشتگاه

  • youth custody centre


    مرکز نگهداری جوانان

  • bail hostel


    خوابگاه وثیقه


  • مدرسه اصلاحات

  • penitentiary


    ندامتگاه

  • house of correction


    خانه اصلاح

  • cooler


    خنک کننده


  • بوت کمپ

  • pokey


    پوکی

  • jailhouse


    قفل کردن

  • slammer


    قفس

  • lockup


    می توان

  • coop


    استوک

  • can


    صدا زدن

  • stockade


    موسسه کیفری

  • clink


    نگه دارید

  • penal institution


    مفصل


  • خودکار


  • مرکز تادیبی

  • pen


    بریگ

  • correctional facility


    کالابوس

  • brig


    قلیون

  • calaboose


    کوزه

  • hoosegow


    باستیل

  • jug


    ضربه زدن

  • bastille


  • slam


antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

bane

لغت پیشنهادی

stubbornness

لغت پیشنهادی

birdie