bane
bane - نابودی
noun - اسم
UK :
US :
چیزی که باعث دردسر می شود یا مردم را ناراضی می کند
دلیل مشکل یا ناراحتی مداوم
چیزی که به ویژه در ایجاد مشکل یا نگرانی برای شما مؤثر است
Most alpine strawberry varieties don't produce runners, a bane for gardeners who want to keep their berry patch under control.
اکثر گونه های توت فرنگی آلپاین دونده تولید نمی کنند، که برای باغبانانی که می خواهند لکه های توت خود را تحت کنترل نگه دارند، آفتی است.
این مزیت بزرگی برای مربیان خوب اسب است، اما برای افراد فقیر یک آفت واقعی است.
سرماخوردگی بلای جان خواننده هاست.
The Morning After Hangover آفت شراب خواران است.
آسیب دیدگی زانو بلای جان این ورزشکار کاراته است.
Though Minton's interest in youth fuelled his teaching he could not escape the bane of its repetitiveness.
اگرچه علاقه مینتون به جوانی به تدریس او دامن زد، اما نتوانست از آفت تکراری بودن آن بگریزد.
در نتیجه، آنچه که باعث ایجاد آفت غرور زنان میانسال می شود، می تواند به نفع شما باشد.
بچه های همسایه ها بلای جان من هستند.
خدمات ضعیف قطار سالهاست که بلای جان مسافران بوده است.
پایین نگه داشتن سطح سر و صدا آسیب مدیریت فرودگاه است.
آن گربه بلای زندگی من است!
Instead of doing his homework, my son is always playing computer games – they’re the bane of my existence these days.
پسرم به جای اینکه تکالیفش را انجام دهد، همیشه در حال بازی های رایانه ای است – این روزها آنها بلای جان من هستند.
plague
طاعون
scourge
بلا
affliction
مصیبت
curse
لعنت
زحمت
pest
آفت
nuisance
مزاحمت
آزمایش
annoyance
دلخوری
مشکل
درد
headache
سردرد
tribulation
عذاب
torment
فاجعه
calamity
بار
بلایت
blight
تحریک
irritation
بدبختی
misery
بد شانسی
misfortune
خراب کردن
ruin
وای
woe
تهدید
menace
تخریب
لغو کردن
undoing
دشمنی
nemesis
کابوس
nightmare
سختی
hardship
بد
evil
تباهی
ruination
سقوط
downfall
blessing
برکت
سود
boon
ببخشید
felicity
سعادت
godsend
نعمت خدا
خوب
manna
مانا
windfall
بادآورده
راحتی
consolation
تسلی
شادی
لذت
تسکین
solace
آرامش
حمایت کردن
مزیت - فایده - سود - منفعت
کمک
ساختمان
cheer
تشویق کردن
ساخت و ساز
contentment
قناعت
ایجاد
delight
لذت بسیار
ثروت
happiness
سلامتی
صلح
رفاه
موفقیت
prosperity
خوش شانسی