heather

base info - اطلاعات اولیه

heather - هدر

noun - اسم

/ˈheðər/

UK :

/ˈheðə(r)/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [heather] در گوگل
description - توضیح
  • a low plant with small purple, pink or white flowers which grows on hills


    گیاهی کم ارتفاع با گل های کوچک بنفش، صورتی یا سفید که روی تپه ها می روید

  • a low spreading bush, usually with small pink purple, or white flowers, that grows wild especially on hills


    بوته ای کم ارتفاع، معمولاً با گل های کوچک صورتی، بنفش یا سفید که به طور وحشی، به ویژه در تپه ها رشد می کند.

  • I wasn't myself in the heather that night.


    آن شب خودم در هدر نبودم.

  • Billy's short legs kept getting tangled in the heather, so he bounced along like a kangaroo through the springy tufts.


    پاهای کوتاه بیلی مدام در هدر درهم می‌پیچید، بنابراین او مانند کانگورو از میان تافت‌های فنری به سمت خود جهید.

  • His drive went low up the right side of the fairway and faded impotently into the heather.


    درایو او از سمت راست جاده پایین رفت و به طرز ناتوانی در هدر محو شد.

  • The blade plunged on into the heather at the side of the track.


    تیغه در هدر کنار مسیر فرو رفت.

  • On the hillsides all around the sun-dazzling orange of the bracken against the black of the heather startled the eye.


    در دامنه‌های تپه‌های اطراف، نارنجی خیره‌کننده براکن در برابر سیاهی هدر چشم را بهت زده کرد.

  • We carried on walking northwards following sheep tracks through the heather and rock outcrops.


    ما به راه رفتن به سمت شمال ادامه دادیم و مسیرهای گوسفند را از میان رخنمون های هدر و سنگ دنبال کردیم.

  • The heather, purple now they went into ecstasies over.


    هدر که اکنون بنفش است، آنها به وجد رفتند.

  • A dark intense semi-smiling stare as if the sprig of white heather was not charity but compulsory.


    نگاهی تیره، شدید و نیمه خندان، گویی شاخه هدر سفید صدقه نیست، بلکه اجباری است.

example - مثال
synonyms - مترادف
  • ling


    لینگ

antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

offsets

لغت پیشنهادی

sips

لغت پیشنهادی

adobe