bevvy

base info - اطلاعات اولیه

bevvy - بیووی

noun - اسم

/ˈbevi/

UK :

/ˈbevi/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [bevvy] در گوگل
description - توضیح
  • a drink especially an alcoholic drink


    یک نوشیدنی، به ویژه یک نوشیدنی الکلی

  • an alcoholic drink


    یک نوشیدنی الکلی

  • Univel is also expected to bring a bevvy of endorsements from peripheral manufacturers.


    همچنین انتظار می‌رود که یونیول مجموعه‌ای از تأییدیه‌های تولیدکنندگان لوازم جانبی را ارائه کند.

example - مثال
  • We went out for a few bevvies last night.


    دیشب رفتیم بیرون برای چند تا بیووی.

  • Are you coming down the pub for a bevvy?


    آیا می‌آیید از میخانه برای نوش جان؟

synonyms - مترادف

  • گروه


  • جمعیت


  • باند


  • بسته


  • دسته


  • بدن

  • gathering


    جمع آوری


  • خوشه

  • flock


    گله


  • مهمانی - جشن

  • assemblage


    مجموعه


  • شرکت


  • گروه ترکان و مغولان

  • horde


    خدمه


  • ارتش

  • troupe


    مونتاژ


  • راند

  • herd


    گره


  • جماعت

  • assembly


    غرغر کردن

  • drove


    در اختیار داشتن


  • درنده

  • knot


    تنظیم

  • congregation


    خانواده

  • gaggle


    پرواز

  • posse


  • covey


  • set


  • clique


  • coterie



antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

best-selling

لغت پیشنهادی

aggregation

لغت پیشنهادی

enthusiast