asserted
asserted - ادعا کرد
N/A - N/A
UK :
US :
من واقعاً باید در جلسات بیشتر از خودم دفاع کنم.
او ادعا می کند که از او پول دزدیده است.
در طول جنگ سرد، متفقین بر حق خود برای حرکت آزادانه بین دو برلین تاکید کردند.
او به ندرت اقتدار خود را بر فرزندان ابراز می کند.
said
گفت
claimed
ادعا کرد
alleged
ادعا شده است
affirmed
تایید کرد
maintained
نگهداری
proclaimed
اعلام کرد
argued
استدلال کرد
attested
گواهی شده است
contended
مناقشه کرد
emphasizedUS
تاکید کرد
insisted
اصرار
opined
نظر داد
professed
اظهار داشت
پیشرفته
asseverated
تایید شده است
averred
مخالفت کرد
avouched
مورد تایید قرار گرفت
avowed
متعهد شد
cited
اشاره شده
emphasisedUK
تاکید بر انگلستان
justified
تعدیل شده
پرونده ساخته است
predicated
پیش بینی شده
pressed
فشرده شده است
protested
اعتراض کرد
rumoredUS
شایعه شده آمریکا
stressed
قسم خورد
swore
قهرمان شد
championed
برگزار شد
held
شایعه شده انگلستان
rumouredUK
denied
تکذیب کرد
disclaimed
سلب مسئولیت کرد
recanted
منصرف شد
refuted
رد کرد
rejected
رد شد
retracted
پس گرفته شد
abjured
منتفی شد
abnegated
نفی کرد
contradicted
متناقض شد
contravened
نقض شد
disacknowledged
انکار کرد
disavowed
تحقیر شده
disowned
انصراف داد
disparaged
لغو شد
renounced
repudiated
revoked
