fetched
fetched - واکشی
N/A - N/A
UK :
US :
ماضی ساده و ماضی از رفتن و آوردن
رفتن به جای دیگری برای گرفتن چیزی یا کسی و آوردن آن، او یا او
به مبلغ مشخصی فروخته شود
ضربه زدن به کسی با دست
لطفاً می توانید عینکم را برای من بیاورید/از اتاق دیگر عینکم را برای من بیاورید؟
باید مادرم را از ایستگاه بیاورم.
این نقاشی ها بیش از یک میلیون دلار فروختند.
خانه آنقدر که او امیدوار بود عایدش نشد.
ضربه هوشمندانه ای به گوشش زدم!
asked
پرسید
charged
متهم
priced at
قیمت گذاری شده است
commanded
دستور داد
demanded
مطالبه کرد
sold for
فروخته شده برای
drew
قرعه کشی کرد
valued at
ارزش گذاری شده است
brought
آورده شده
imposed
تحمیل شده است
levied
وضع شده است
procured
تهیه شده است
brought in
وارد کرد
قیمت ثابت در
drawn
کشیده شده
تنظیم
قرار دادن
exacted
مورد نیاز
billed
صورتحساب
invoiced
صورتحساب شد
assessed
ارزیابی شد
laid
گذاشته
fined
جریمه شد
priced
قرار داده شده
placed
جمع آوری شده
collected
انتظار می رود
expected
یک قیمت ثابت کرد
شارژ را رفع کنید
جمع آوری کرد
gathered
در پرداخت خواسته شد
گمشده
expended
صرف کرد
gave up
تسلیم شد
relinquished
واگذار کرد
squandered
اسراف کرد
wasted
هدر رفت
accorded
موافقت کرد
drained
تخلیه شده
forfeited
از دست رفته
gave
داد
granted
اعطا شده
handed over
تحویل داده شد
paid
پرداخت شده
parted with
جدا شد
passed over
گذشت
payed
پرداخت کرد
suffered loss
متحمل ضرر شد
surrendered
سال
yielded
yold