adoring
adoring - پرستش کردن
adjective - صفت
UK :
US :
دوست داشتن و تحسین کردن کسی
نشان دادن عشق بسیار قوی به کسی
The singer for instance believed himself to be a great tenor performing before an adoring audience at La Scala.
به عنوان مثال، این خواننده خود را یک تنور بزرگ می دانست که در مقابل تماشاچیان ستایشگر در لا اسکالا اجرا می کند.
طرفداران ستایشگر در اطراف صحنه ازدحام کردند.
گسنر، که از پیشروی طرفداران پرستش خود استشمام می کرد، ناگهان از خود راضی و نسبتاً حامی شد.
او شوهری دوست داشتنی و به طور خلاصه پدری دوست داشتنی بود.
کارولین همیشه با مردانی دوست داشتنی احاطه شده بود که هدایا و مزایا را پر می کردند.
به تازگی به لگی لیندا لوساردی گفته شده است که شغل جدید او شامل نقل مکان با هفت مرد عاشق است.
She doesn't like crowds of adoring relatives and friends, and becomes distressed when too much is going on at once.
او از انبوه اقوام و دوستان پرستشگر خوشش نمیآید، و وقتی خیلی اتفاق میافتد، مضطرب میشود.
یک بار، 200000 طرفدار جوان هر هفته کارهای او را دنبال می کردند.
devoted
اختصاص داده شده است
loving
با محبت
affectionate
محبت آمیز
fond
دوست داشتنی
admiring
تحسین کردن
worshipingUS
پرستش آمریکا
worshippingUK
پرستش انگلستان
ardent
پرشور
doting
شیفتگی
enamoredUS
شیفته آمریکا
enamouredUK
شیفته انگلستان
tender
مناقصه
tenderhearted
مهربان
venerating
تکریم
adulatory
خیانت آمیز
idolisingUK
idolisingUK
idolizingUS
بت سازی آمریکا
reverent
محترم
reverential
محترمانه
indulgent
ممتنع
گرم
caring
مراقبت
lovey-dovey
کبوتر دوست داشتنی
نوع
gentle
ملایم
touchy-feely
حساس
solicitous
خواهان
warm-hearted
خونگرم
lovesome
دوست دارم برخی از
benevolent
خیراندیش
supportive
حمایت کننده
unloving
بی محبت
abhorring
نفرت انگیز
abominating
تحقیر کردن
despising
متنفر بودن
detesting
نفرت
hating
سرد
loathing