androgynous

base info - اطلاعات اولیه

androgynous - آندروژن

adjective - صفت

/ænˈdrɑːdʒənəs/

UK :

/ænˈdrɒdʒənəs/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [androgynous] در گوگل
description - توضیح
  • having both male and female parts


    دارای هر دو قسمت نر و ماده

  • someone who is androgynous looks both female and male


    کسی که آندروژن است هم زن و هم مرد به نظر می رسد


  • به وضوح مرد یا زن نیست

  • having both male and female features


    دارای ویژگی های مردانه و زنانه

  • Entirely encased in a latex bodysuit she becomes anonymous, even androgynous.


    او که کاملاً در یک لباس بدن لاتکس قرار دارد ناشناس و حتی آندروژن می شود.

  • This lean sporty, androgynous image is as limiting and as difficult to achieve as more conventional beauty ideals.


    این تصویر لاغر، اسپرت و آندروژن به اندازه ایده‌آل‌های زیبایی معمولی محدودکننده و دشوار است.

  • Perhaps in the end it was my androgynous looks that appealed to him.


    شاید در نهایت این قیافه های آندروژنی من بود که برای او جذاب بود.

  • Now Venusruled Libra has been sundered from Virgo, whose lord is androgynous Mercury.


    اکنون، ترازو زهره‌دار از باکره جدا شده است که ارباب آن عطارد آندروژن است.

  • Right: the healthy androgynous sexuality of Jamie Lee Curtis.


    راست: جنسیت سالم و آندروژنی جیمی لی کرتیس.

example - مثال
  • She had an androgynous sexiness.


    او سکسی آندروژنی داشت.

  • With her lean frame and cropped hair Lennox had a fashionably androgynous look.


    لنوکس با فریم لاغر و موهای کوتاهش ظاهری شیک و آندروژن داشت.

synonyms - مترادف
  • epicene


    حماسه

  • hermaphrodite


    هرمافرودیت

  • bisexual


    دوجنس گرا

  • unisex


    تک جنسیتی

  • unisexual


    آندروژن

  • hermaphroditic


    بدون جنسیت

  • androgyne


    بینجنسی

  • ambisexual


    متقابل جنسی

  • genderless


    ترانس جنسی

  • intersexual


    ژیناندروس

  • cross-sexual


    یکنوکلون

  • trans-sexual


    ژیناندرومورفیک

  • gynandrous


    غیرجنسی

  • monoclinous


    به هر دو طرف نوسان می کند

  • gynandromorphic


    اینترسکس

  • sexless


    AC-DC

  • asexual


    خنثی

  • swings both ways


    دو

  • intersex


    دوسویه

  • AC-DC


    به هر دو طرف ضربه می زند

  • neutral


    همجنس گرا

  • bi


    دو راه رفتن

  • ambidextrous


    سوئیچ زدن

  • hits both ways


    همه کاره

  • gay


    خنثی کردن

  • double-gaited


    موفرودیت

  • switch-hitting


  • omnifutuent


  • neuter


  • unsexed


  • mophrodite


antonyms - متضاد
  • gendered


    جنسیتی

  • genderizedUS


    جنسیتی ایالات متحده

  • genderisedUK


    جنسیت شده انگلستان

لغت پیشنهادی

somebody

لغت پیشنهادی

allegorically

لغت پیشنهادی

distilled