appreciably
appreciably - به طور قابل ملاحظه ای
adverb - قید
UK :
US :
خطر عفونت در بین کودکان به میزان قابل توجهی بیشتر است.
از زمانی که درمان خود را تغییر داد، سلامت او به طرز محسوسی بهبود یافته است.
در 60 سالگی، متوجه شدم که اکنون موهایم به میزان قابل توجهی کمتر است.
به طور قابل ملاحظه
considerably
بطور قابل توجهی
markedly
به طور مشخص
substantially
بطور قابل ملاحظه ای
visibly
به طور قابل مشاهده
measurably
قابل اندازه گیری
noticeably
قابل ملاحظه ای
ascertainably
به طور قطعی
قطعا
detectably
قابل تشخیص
evidently
از قرار معلوم، مشخصا
تا حد زیادی
discernibly
بسیار
greatly
قابل لمس
به طور محسوس
palpably
ادراکی
perceptibly
قابل تشخیص انگلستان
perceptively
قابل تشخیص ایالات متحده
recognisablyUK
منصفانه
recognizablyUS
قابل درک
distinguishably
منطقی
به میزان قابل توجهی
perceivably
مرتب
reasonably
یک معامله بزرگ
sizeably
مجزا
tidily
به طور آشکار
به وضوح
distinctly
قابل مشاهده
conspicuously
observably
negligibly
به طور ناچیز
اندکی
insignificantly
مقدار کمی
بطور غیر قابل ملاحظه ای
inconsiderably
به سختی
به صورت اسمی
nominally
به ندرت
scarcely
تاحدی
در حاشیه
فقط فقط
marginally
غیر قابل قدر
به طور نامحسوس
inappreciably
سرتاسر
imperceptibly
به صورت ملایم
superficially
کمی
حداقل
mildly
اصلا
غیر اساسی
minimally
نسبتا
بسیار
نه
unsubstantially
به سختی قابل توجه است
moderately
نه خیلی
نه به خصوص
به نوعی
hardly noticeable
نه دقیقا
نه وحشتناک
not terribly