argued
argued - استدلال کرد
N/A - N/A
UK :
US :
ماضی ساده و ماضی از جر و بحث
با عصبانیت با کسی صحبت کنید و به او بگویید که با او مخالف هستید
برای بیان دلایل عقیده، ایده، اعتقاد و غیره
برای نشان دادن اینکه چیزی درست است یا وجود دارد
بچه ها همیشه دعوا می کنند.
بچه ها، آیا از بحث کردن با یکدیگر دست می کشید؟
آنها در حال دعوا بودند که کدام فیلم را بروند و ببینند.
سناتور موافق / موافق / مخالف کاهش هزینههای نظامی استدلال کرد.
این سناتور استدلال کرد که کاهش هزینه های نظامی لازم است.
شما می توانید در هر دو مورد بحث کنید.
شواهد حاکی از تغییر سیاست است.
said
گفت
stated
اظهار داشت
announced
اعلام کرد
asserted
ادعا کرد
attested
گواهی شده است
declared
فریاد زد
exclaimed
متذکر شد
remarked
تایید کرد
affirmed
ادعا شده است
alleged
اشاره کرد
alluded
مبارزه کرد
contended
منتقل کرد
conveyed
محرمانه
intimated
اضافه
proclaimed
جواب داد
added
تار شده
answered
نگهداری
blurted
مشاهده شده
claimed
نظر داد
maintained
زمزمه کرد
observed
ارتباط برقرار کرد
opined
بانگ
blabbered
داده شده است
commented
نشان داد
communicated
اصرار
crowed
enounced
enunciated
imparted
indicated
insisted
denied
تکذیب کرد
disclaimed
سلب مسئولیت کرد
recanted
منصرف شد
refuted
رد کرد
rejected
رد شد
retracted
پس گرفته شد
abjured
منتفی شد
abnegated
نفی کرد
contradicted
متناقض شد
contravened
نقض شد
disacknowledged
انکار کرد
disavowed
تحقیر شده
disowned
انصراف داد
disparaged
لغو شد
renounced
repudiated
revoked
