senator
senator - سناتور
noun - اسم
UK :
US :
یکی از اعضای مجلس سنا یا یک سنا
a politician who has been elected to a Senate
سیاستمداری که برای سنا انتخاب شده است
عضو یک سنا، به ویژه سنای آمریکا
Although senators insisted that they want to work with a spirit of cooperation signs of strain are evident.
اگرچه سناتورها اصرار داشتند که می خواهند با روحیه همکاری کار کنند، اما نشانه هایی از فشار مشهود است.
The reforms were supported by President Carlos Saúl Menem, the other provincial governors and congressional deputies and senators.
این اصلاحات توسط رئیس جمهور کارلوس ساول منم، سایر فرمانداران استان ها و نمایندگان کنگره و سناتورها حمایت شد.
این بحث توسط سناتور رابینسون آغاز شد.
او در روزهای اولیه، به عنوان نماینده کنگره، سناتور و معاون رئیس جمهور، یک مخالف سیاسی شرور بود.
The Democratic Senator from New York held a press conference yesterday.
سناتور دموکرات نیویورک دیروز یک کنفرانس مطبوعاتی برگزار کرد.
رئیس جمهور با گروهی از سناتورها و نمایندگان کنگره برای بحث در مورد سیاست انرژی دیدار کرد.
Congressional elections are by universal and compulsory adult suffrage with one-third of the senators elected indirectly.
انتخابات کنگره با رای عمومی و اجباری بزرگسالان انجام می شود و یک سوم سناتورها به طور غیر مستقیم انتخاب می شوند.
سناتورها برآورد کردند که یک سوم کاهش حدود 390 میلیون دلار در طول شش سال صرفه جویی می کند.
I know of other children who have written to their senators and state representatives or to editors of local newspapers.
من کودکان دیگری را می شناسم که به سناتورها و نمایندگان ایالتی خود یا به سردبیران روزنامه های محلی نامه نوشته اند.
Senator McCarthy
سناتور مک کارتی
او از سال 2009 به عنوان سناتور دموکرات کارولینای شمالی خدمت کرده است.
یک سناتور ایالتی جمهوری خواه
سناتور سابق ایالات متحده، جیمز هرلی
او در سال 2004 به عنوان سناتور پنسیلوانیا انتخاب شد.
هیئتی از سناتورهای ارشد آمریکایی از این منطقه بازدید کردند.
تنها دو سناتور به این لایحه رای منفی دادند.
از آشنایی با شما خوشحالم، سناتور.
در مورد نگرانی های خود برای سناتور خود بنویسید.
congressman
نماینده کنگره
congresswoman
زن کنگره
فرماندار
lawmaker
قانونگذار
legislator
قانون گذار
سیاستمدار
نماینده
statesman
دولتمرد
statesperson
شخصیت سیاسی
stateswoman
عضو سنا
وزیر
senate member
نماینده مجلس
رسمی
congressperson
مونتاژکار
parliamentarian
رهبر
کارمند دولتی
assemblywoman
مقام منتخب
assemblyman
عضو پارلمان
MP
رهبر سیاسی
عضو کنگره
public servant
سیاسی
elected official
نامزد
صاحب دفتر
بلندگو
خطیب
politico
lawgiver
officeholder
orator