baronial
baronial - بارونی
adjective - صفت
UK :
US :
بسیار بزرگ و با تزئینات فراوان
متعلق یا شامل بارون ها
بسیار بزرگ، بزرگ و چشمگیر
متعلق یا مربوط به یک بارون
این دوران مملو از احیای معماری از جمله ایتالیایی و بارونی بود.
این قلعه دارای یک قلعه بارونی است که در اوایل قرن شانزدهم پس از تخریب آتش بازسازی شد.
مکانی شیک با حصارهای بلند بود. نوعی تگرگ بارونی قدیمی
With the establishment of strong dynasties, civil wars and baronial insurrections were quelled or kept under control.
با ایجاد سلسله های قوی، جنگ های داخلی و شورش های بارونی ها سرکوب شد یا تحت کنترل بود.
Humiliating defeat at Bannockburn in 1314, again placed the king in the hands of the baronial opposition.
شکست تحقیرآمیز در Bannockburn در سال 1314، پادشاه را دوباره در دست مخالفان بارونی قرار داد.
The Conqueror's bishops in Normandy included his half-brother, Odo of Bayeux, and several of high baronial rank.
اسقف های فاتح در نرماندی شامل برادر ناتنی او، اودو از بایو، و چندین نفر از رده های بالای بارونی بودند.
در این زمان او جایگاه محکمی در جامعه بارونی داشت.
بزرگ
imposing
تحمیل کننده
magnificent
باشکوه
majestic
با شکوه
stately
عالی
splendid
نجیب
noble
اوت
glorious
چشمگیر
august
سلطنتی
بسیار بزرگ و مهم
regal
امپراتوری
monumental
مغرور
grandiose
قهرمانانه
imperial
حماسه
عظیم
royal
شجاع
heroic
هومری
epic
متمایز
بلند
magnific
قصری
gallant
مجلل
heroical
شاهزاده
Homeric
superb
distinguished
lofty
palatial
sumptuous
opulent
princely
humble
فروتن
unheroic
غیر قهرمان
unimposing
بی تحمیل
unimpressive
بی تاثیر
cowardly
بزدل
craven
هوس کرده
spineless
بدون ستون فقرات
pusillanimous
پوسیلان
جوجه
gutless
ترسو
میانگین
معمولی
رنگ زرد
mediocre
متوسط
recreant
بازآفرین
indifferent
بي تفاوت
dastardly
افتضاح
uninspiring
بی انگیزه
مشترک
undistinguished
نامشخص
unremarkable
غیر قابل توجه
