biff
biff - بیف
verb - فعل
UK :
US :
با مشت کسی را محکم بزنی
افتادن یا ضربه زدن به چیزی هنگام دوچرخه سواری، اسنوبرد و غیره
an embarrassing mistake
یک اشتباه شرم آور
ضربه زدن به کسی مخصوصاً با مشت (= دست بسته)
ضربه یا مشت
bang
انفجار
bash
ضربه شدید
bat
خفاش
ضرب و شتم
کمربند
فوت کردن، دمیدن
bop
باپ
جعبه
buffet
بوفه
bust
نیم تنه
chop
تکه کردن
clap
کف زدن
clip
کلیپ
clout
نفوذ
ترک
cuff
کاف
dab
ضربه زدن
douse
خفه کردن
fillip
پر کردن
hack
هک کردن
haymaker
یونجه ساز
اصابت
hook
قلاب
در زدن
larrup
لاروپ
lash
مژه
lick
لیسیدن
pelt
پوست انداختن
انتخاب
plump
چاق
poke
بهم زدن
شکست
از دست دادن
praise
ستایش
ضربه زدن
surrender
تسلیم شدن
pat
حفظ کردن
uphold
دست برداشتن از
تعریف و تمجید
جعبه گشایی
compliment
آرام باش
unbox
عبور کردن
مصون باشید
لمس نکن
be immune
از بین رفتن
دلسرد کردن
مکث
discourage
متوقف کردن
halt
خراب کردن
منصرف کردن
ruin
بی توجهی
dissuade
neglect