bonked
bonked - بسته شده
N/A - N/A
UK :
US :
ماضی ساده و ماضی از بنک
ضربه زدن به کسی یا چیزی، نه خیلی سخت
برای داشتن رابطه جنسی با کسی
to reach a point where you have no energy left and feel you cannot continue physical exercise especially when riding a bicycle or running
تا به نقطه ای برسید که دیگر انرژی نداشته باشید و احساس کنید نمی توانید به ورزش بدنی ادامه دهید، به خصوص هنگام دوچرخه سواری یا دویدن
با روزنامه اش سرم را بست.
او مدعی شد: من هرگز او را نبستم.
He lost significant time to key rivals in a mountain stage when he didn't eat enough and bonked on the final climb.
او زمان قابل توجهی را به رقبای کلیدی خود در یک مرحله کوهستانی از دست داد، زمانی که به اندازه کافی غذا نخورد و در صعود نهایی شکست خورد.
اصابت
کلاه
hitten
ضربه خورده
punched
مشت زد
struck
رخ داد
stricken
زده
knocked
زد
slapped
سیلی زده
smacked
ضربه زد
thumped
کوبیده شده
bashed
کمربند
belted
بریده شده
clipped
کلیپ
clipt
جوراب زده
socked
ضربه زدن
clobbered
پوشیده شده
clouted
چکش خورده
hammered
کوبیده شد
pounded
swatted
swatted
کوبید
whacked
دیوار زده
slammed
دوخته شده
wallopped
بهم زده
walloped
ضربه خورد
biffed
کشیدن
bopped
کوبیدن
banged
swiped
smote
smit
smitten