glitzy
glitzy - براق
adjective - صفت
UK :
US :
هیجان انگیز و جذاب به دلیل ارتباط با افراد ثروتمند، مشهور و شیک پوش
having a fashionable appearance intended to attract attention
داشتن ظاهری شیک برای جلب توجه
اخبار بیحرکت و زمانی جدی شبکه شبیه به عملیات خبری محلی پر زرق و برق شده است.
It was a glitzy split-level shopping centre with brightly lit window displays of expensive fashions.
این یک مرکز خرید پر زرق و برق در دو سطح با نمایشگرهای روشن از مدهای گران قیمت بود.
اما وقتی این صحنه دگرگونی پر زرق و برق تنظیم می شود و پرده بالا می رود، مشکلی به وجود می آید.
موسیقی پاپ زرق و برق دار، بیهوده و مشکل ساز است.
flashy
پر زرق و برق
flamboyant
زرق و برق دار
gaudy
خودنمایی
garish
با صدای بلند
ostentatious
شیک
showy
پاشیده
ریتزی
swanky
سوانک
splashy
مسرف
ritzy
آراسته
swank
مبهم
extravagant
پر سر و صدا
ornate
مخمل خواب دار
lurid
قلوه سنگ
noisy
شعله ور شدن
plush
چینی
tinsel
شیطون
flaring
برنجی
chintzy
خيره كردن
glittering
تفننی
kitschy
فلاش
brassy
بی پروا
razzle-dazzle
خشک
fancy
درخشان
flash
متریک
brash
پرمدعا
tawdry
درجه یک
meretricious
pretentious
classy
محافظه کار
ساکت
understated
کم گفته
unflamboyant
غیر شعله ور
unflashy
بی تاب
restrained
مهار شده
muted
خاموش
subdued
رام شده است
inconspicuous
نامحسوس
sober
هوشیار
فروتن
unpretentious
بی تکلف
unobtrusive
محجوب
minimalist
مینیمالیستی
unfussy
بی سر و صدا
unassuming
بی ادعا
discreet
با احتیاط
plain
جلگه
tasteful
با سلیقه
ساده
در حد متوسط
humble
ظریف
elegant
خشک
drab
تصفیه شده
refined
کدر
dull
کم کلید
low-key
غیر نمایشی
unshowy
پیچیده
unostentatious
subtle
