prepaid

base info - اطلاعات اولیه

prepaid - پیش پرداخت شده

adjective - صفت

/ˌpriːˈpeɪd/

UK :

/ˌpriːˈpeɪd/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [prepaid] در گوگل
description - توضیح
  • if something is prepaid, it is paid for before it is needed or used


    اگر چیزی از پیش پرداخت شده باشد، قبل از نیاز یا استفاده پرداخت می شود

  • prepaid amounts are payments for things that you have not yet received


    مبالغ پیش پرداخت، پرداختی برای چیزهایی است که هنوز دریافت نکرده اید

  • a prepaid loan is repaid to the lender before the normal time


    یک وام پیش پرداخت قبل از زمان عادی به وام دهنده بازپرداخت می شود

  • a prepaid letter envelope etc is one where the sender does not have to use a stamp


    نامه‌های پیش‌پرداخت، پاکت و غیره از جمله مواردی است که فرستنده مجبور نیست از مهر استفاده کند

  • prepaid insurance contracts are to pay for services that may be needed by the insured person in the future


    قراردادهای بیمه پیش پرداخت برای پرداخت خدماتی است که ممکن است در آینده مورد نیاز شخص بیمه شده باشد

  • paid for earlier


    زودتر پرداخت شده است

  • if a product or service is prepaid, it has already been paid for


    اگر یک محصول یا خدمات از پیش پرداخت شده باشد، قبلاً هزینه آن پرداخت شده است

  • Service is to be effected by posting the process or document in a prepaid registered envelope, or by personal delivery.


    خدمات باید با ارسال فرآیند یا سند در پاکت ثبت شده از پیش پرداخت شده یا با تحویل شخصی انجام شود.

example - مثال
  • a prepaid mobile phone


    یک تلفن همراه اعتباری

  • A prepaid envelope is enclosed (= so you do not have to pay the cost of sending a letter).


    یک پاکت پیش پرداخت ضمیمه شده است (= بنابراین شما مجبور نیستید هزینه ارسال نامه را بپردازید).

  • Admission tickets are $20 prepaid, $25 at the door.


    بلیط ورودی 20 دلار پیش پرداخت، 25 دلار در درب ورودی است.

  • Each advertisement runs six times and is $350 prepaid.


    هر آگهی شش بار اجرا می شود و 350 دلار پیش پرداخت است.

  • Use a prepaid phone card if you're someone who rarely makes long-distance calls.


    اگر فردی هستید که به ندرت تماس های راه دور برقرار می کنید، از کارت تلفن پیش پرداخت استفاده کنید.

  • A prepaid plan includes taxes, fees, and surcharges as well as minutes.


    یک طرح از پیش پرداخت شده شامل مالیات، هزینه ها و هزینه های اضافی و همچنین دقیقه است.

synonyms - مترادف
  • forepayed


    پیش پرداخت شده است

  • prepayed


    پیش پرداخت شده

antonyms - متضاد
  • overdue


    عقب افتاده

  • owed


    بدهکار است

  • owing


    مدیون


  • سررسید گذشته

  • payable


    قابل پرداخت

  • receivable


    قابل دریافت

  • undischarged


    تخلیه نشده

  • unpaid


    پرداخت نشده

  • unresolved


    حل نشده

  • delinquent


    متخلف

  • outstanding


    برجسته

  • due


    ناشی از

  • unsettled


    بی قرار

  • mature


    بالغ

  • scheduled


    برنامه ریزی شده است

  • expected


    انتظار می رود

  • chargeable


    قابل شارژ

  • collectible


    کلکسیونی

  • unliquidated


    غیر قابل انحلال


  • باقی مانده است

  • obligatory


    واجب

  • unsatisfied


    ناراضی

  • in arrears


    معوقه


  • در قرمز

  • to be paid


    پرداخت می شود

  • not discharged


    مرخص نشده است

لغت پیشنهادی

unforeseen

لغت پیشنهادی

solemn

لغت پیشنهادی

unapproved