bang-up
bang-up - انفجار
phrasal verb - فعل چند قسمتی
UK :
US :
کسی را به زندان انداختن
آسیب جدی به چیزی
خیلی خوب
حبس کردن کسی به خصوص در زندان
آسیب رساندن یا آسیب رساندن به کسی یا چیزی با ضربه زدن به آنها
خیلی خوب یا عالی
آسیب رساندن یا آسیب رساندن به کسی یا چیزی با ضربه زدن
خیلی خوب؛ عالی
کوبیدن در ادامه داشت.
جیووانا در خانه بود و لباسشویی را با ناراحتی در یک کاسه آب کلردار می کوبد.
آنها به خاطر کاری که انجام نداده اند مورد سرزنش قرار گرفته اند.
او کامیونش را کوبید.
خیلی بد زانومو زدم بالا
او از او میترسد و تا زمانی که او را در سلولها کوبیدهاند، اظهارنظری نمیکند.
او ماشینی را که از گاراژ بیرون میرفت، کوبید.
او یک کار بزرگ انجام داد.
awesome
عالی
خوب
خارق العاده
بزرگ
fantastic
شگفت انگیز انگلستان
شگفت انگیز ایالات متحده
marvellousUK
برجسته
marvelousUS
ستاره ای
outstanding
انتخاب
stellar
شگفت آور
superb
عظیم
چشمگیر
fab
دوست داشتني
fabulous
کیفیت
immense
پر شور
استرلینگ
فوق العاده
بالا
sensational
کلاسیک
splendid
سرد
sterling
چوب پنبه بستن
terrific
کرکرجک
ترک خوردن
شیک پوش
الهی
corking
crackerjack
cracking
dandy
divine
atrocious
بی رحمانه
خیلی بد و ناخوشایند
execrable
مکروه، زشت، نفرت انگیز
lousy
کثیف
pathetic
تأسفبار - رقت انگیز
فقیر
rotten
پوسیده
وحشتناک
vile
پست
wretched
بدبخت
بد
inferior
پست تر
unsatisfactory
نامطلوب
dreadful
درجه دوم
second-rate
ناگوار
horrible
زباله
rubbish
مخوف
appalling
افتضاح
abysmal
درجه کم
low-grade
متوسط
horrendous
غیر استاندارد
mediocre
ناامید کننده
substandard
میانه
dismal
ناکافی
middling
بی ارزش
inadequate
بلا استفاده
worthless
ناچیز
useless
insignificant
miserable
paltry
