agnosticism

base info - اطلاعات اولیه

agnosticism - آگنوستیک

noun - اسم

/æɡˈnɑːstɪsɪzəm/

UK :

/æɡˈnɒstɪsɪzəm/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [agnosticism] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • According to census figures, men significantly outnumber women in claiming agnosticism.


    بر اساس ارقام سرشماری، تعداد مردان در ادعای آگنوسیستیسیسم به میزان قابل توجهی از زنان بیشتر است.

  • My agnosticism is easily explainable: I can't prove that God exists, and I can't prove that God does not exist.


    آگنوستیک من به راحتی قابل توضیح است: من نمی توانم اثبات کنم که خدا وجود دارد و نمی توانم ثابت کنم که خدا وجود ندارد.

  • They fear that the president's agnosticism about HIV will hamper his country's efforts to fight the epidemic.


    آنها می ترسند که نادانی رئیس جمهور در مورد اچ آی وی تلاش های کشورش برای مبارزه با این همه گیری را مختل کند.

  • Is there really enough remaining doubt about global warming to justify agnosticism?


    آیا واقعاً به اندازه کافی شک و تردید در مورد گرمایش جهانی برای توجیه ادم گرایی وجود دارد؟

synonyms - مترادف

  • شک

  • mistrust


    بی اعتمادی

  • distrust


    دوبیتی

  • dubiety


    عدم قطعیت

  • uncertainty


    رزرو


  • بی اعتقادی

  • nonbelief


    شکاکیت انگلستان

  • scepticismUK


    شک ایالات متحده

  • skepticismUS


    مخالفت

  • dissent


    سوء ظن

  • suspicion


    بدبین

  • misgiving


    عدم اطمینان

  • incertitude


    دلهره

  • apprehension


    پرس و جو

  • query


    ناباوری

  • disbelief


    سوءظن

  • misdoubt


    تردید

  • dubitation


    بدبینی

  • hesitation


    سوال کردن

  • mistrustfulness


    بلاتکلیفی

  • distrustfulness


    مشکوک بودن

  • incredulity


    سستی

  • cynicism


    بی ایمانی

  • questioning


    بی میلی

  • indecision


    عدم اعتماد به نفس

  • dubiousness


    دلتنگی

  • leeriness


  • faithlessness


  • reluctance



  • qualm


antonyms - متضاد
  • certainty


    یقین - اطمینان - قطعیت

  • assurance


    اطمینان


  • اعتماد

  • certitude


    اعتماد به نفس


  • تضمینی

  • sureness


    محکومیت

  • surety


    باور



لغت پیشنهادی

handicaps

لغت پیشنهادی

Bermuda

لغت پیشنهادی

ignored