annotated

base info - اطلاعات اولیه

annotated - حاشیه نویسی شده است

adjective - صفت

/ˈænəteɪtɪd/

UK :

/ˈænəteɪtɪd/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [annotated] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • an annotated edition


    یک نسخه مشروح

  • Annotated editions of Shakespeare's plays help readers to understand old words.


    نسخه های حاشیه نویسی نمایشنامه های شکسپیر به خوانندگان کمک می کند تا کلمات قدیمی را درک کنند.

  • an annotated bibliography/manuscript/edition


    کتابشناسی/دستنوشته/نسخه مشروح

  • His great-granddaughter has painstakingly transcribed and annotated his wartime diaries.


    نوه دختری او خاطرات دوران جنگ او را با زحمت رونویسی و حاشیه نویسی کرده است.

  • The students annotate their photos, saying why they are relevant.


    دانش‌آموزان عکس‌های خود را حاشیه‌نویسی می‌کنند و می‌گویند چرا مرتبط هستند.

  • After the corpus was collected we annotated it.


    پس از جمع‌آوری مجموعه، آن را حاشیه‌نویسی کردیم.

  • Textual or numerical data can be copied into databases, annotated, and linked to other data.


    داده های متنی یا عددی را می توان در پایگاه های داده کپی کرد، حاشیه نویسی کرد و به داده های دیگر پیوند داد.

synonyms - مترادف
  • marked


    مشخص شده است

  • glossed


    براق شده

  • marked up


    علامت گذاری شده است

antonyms - متضاد
  • confused


    سردرگم

  • mystified


    رازآلود

  • obscured


    پنهان شده است

لغت پیشنهادی

Boxing Day

لغت پیشنهادی

bitumen

لغت پیشنهادی

wheelchair