ashen
ashen - خاکستر
adjective - صفت
UK :
US :
بسیار رنگ پریده به نظر می رسید زیرا بیمار، شوکه یا ترسیده هستید
به رنگ خاکستری کم رنگ
بدون رنگ یا خاکستری کم رنگ
رنگ پریده و خاکستری از بیماری، شوک یا ترس (از چهره یک فرد).
Lisa's face had turned ashen.
صورت لیزا خاکستر شده بود.
اما کارن فقط آنجا ایستاده است، خاکستر.
Mr Lehman turned ashen and thin.
آقای لمن خاکستر و لاغر شد.
چشمانش بسته بود، صورتش خاکستری بود و دانه های عرق روی پیشانی اش بود.
گروهی را دیدم که از میان تاریکی خاکستری به سمت من می رفتند.
He could see his reflection turned gaunt and ashen, in the fragment of mirror propped against the lavatory window.
او میتوانست انعکاس خود را که لاغر و خاکستر شده بود، در تکه آینهای که به پنجره دستشویی تکیه داده بود، ببیند.
آنها با چهره ای خاکستری به اخبار گوش می دادند.
صورتش خاکستر و خیس از عرق بود.
جولی در حالی که مات و مبهوت شده بود وارد شد.
لاغر بود و صورتش خاکستری بود.
رنگ پریده
pallid
خمیری
pasty
آنها
wan
خاکستری
ashy
بی رنگ انگلستان
colourlessUK
greyUK
greyUK
سربی
leaden
سفید
anemicUK
anaemicUK
پر جنب و جوش
livid
خاکستری صورت
ashen-faced
بلانچ شده
blanched
جسد
cadaverous
شبح وار
doughy
مبهم
ghostly
آرد
lurid
به اوج رسید
mealy
گوسفند
paled
واکس زدن
pale-faced
anemicUS
peaked
بی خون
sallow
بی رنگ آمریکا
waxen
باعث شد
anemicUS
وحشتناک
bloodless
خاکستری ایالات متحده
colorlessUS
greyishUK
etiolated
خاکستری US
ghastly
grayUS
greyishUK
grayishUS
rosy
گلگون
blooming
شکوفه دادن
florid
گلدار
glowing
درخشان
قرمز
rubicund
روبیوند
ruddy
سرخ رنگ
blushing
خجالت زدگی
flush
فلاش
flushed
برافروخته شد
full-blooded
پر خون
radiant
تابناک
reddish
مایل به قرمز
sanguine
سانگوئن
rosy-cheeked
گونه گلگون
ashamed
شرمنده
humiliated
تحقیر شده
embarrassed
خجالت زده
shy
خجالتی
timid
ترسو
coy
فروتن
سرخدار
bashful
رنگارنگ آمریکا
rubescent
رنگارنگ انگلستان
coloredUS
سالم
colouredUK
ظاهر سالم
تازه
healthy-looking
colorfulUS
colourfulUK