black market

base info - اطلاعات اولیه

black market - بازار سیاه

N/A - N/A

ˌblæk ˈmɑːr.kɪt

UK :

ˌblæk ˈmɑː.kɪt

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [black market] در گوگل
description - توضیح
  • illegal trading of goods that are not allowed to be bought and sold, or that there are not enough of for everyone who wants them


    تجارت غیرقانونی کالاهایی که خرید و فروش آنها مجاز نیست یا برای هر کسی که آن را می خواهد کافی نیست.

  • an illegal trade in goods or money


    تجارت غیرقانونی کالا یا پول

  • an illegal system in which products that are difficult or expensive to buy legally are bought and sold


    یک سیستم غیرقانونی که در آن محصولاتی که خرید قانونی آنها دشوار یا گران است خرید و فروش می شوند

  • an illegal system in which workers are employed for very low wages


    یک سیستم غیرقانونی که در آن کارگران با دستمزد بسیار پایین به کار گرفته می شوند

example - مثال
  • During the war they bought food on the black market.


    در زمان جنگ از بازار سیاه غذا می خریدند.

  • They blamed high taxes for the growth of a black market in cigarettes.


    آنها مالیات های بالا را عامل رشد بازار سیاه سیگار می دانند.

  • You can sell dollars on the black market.


    شما می توانید دلار را در بازار سیاه بفروشید.

  • Tickets were selling for up to $800 on the black market.


    بلیط ها تا 800 دلار در بازار سیاه فروخته می شد.

  • There is a growing black market in fake branded goods.


    بازار سیاه رو به رشدی در کالاهای مارک جعلی وجود دارد.

  • Gunmakers have been accused of feeding a black market for illegal handguns.


    اسلحه سازان متهم به تغذیه بازار سیاه اسلحه های غیرقانونی شده اند.

  • Some unscrupulous employers take workers on the black market to avoid paying the minimum wage.


    برخی از کارفرمایان بی‌وجدان، کارگران را به بازار سیاه می‌برند تا از پرداخت حداقل دستمزد خودداری کنند.

synonyms - مترادف
  • run


    اجرا کن

  • underground


    زیرزمینی

  • bootleg market


    بازار بوتلگ


  • بازار خاکستری


  • فروش غیر قانونی

  • illegitimate business


    تجارت نامشروع

  • illicit business


    تجارت غیر قانونی

  • shady dealings


    معاملات سایه

  • underground market


    بازار زیرزمینی

  • underworld market


    بازار دنیای زیرزمینی

antonyms - متضاد
  • allowed


    مجاز

  • lawful


    حلال


  • مجاز است

  • permitted


    مشروع


  • مناسب


  • مجاز ایالات متحده

  • authorizedUS


    مبارک

  • blessed


    مجاز انگلستان

  • authorisedUK


    برحق

  • rightful


    قانونی

  • licit


    مشروطه


  • تحریم شده است

  • sanctioned


    قابل توجیه

  • justifiable


    تضمین شده است

  • warranted


    رسمی


  • درست


  • اخلاقی

  • ethical


    خوب


  • معتبر


  • اصل

  • authentic


  • genuine


لغت پیشنهادی

crystal

لغت پیشنهادی

polarize

لغت پیشنهادی

holographic