bridegroom
bridegroom - داماد
noun - اسم
UK :
US :
مردی در زمان ازدواج یا درست بعد از ازدواج
مردی که در شرف ازدواج است یا به تازگی ازدواج کرده است
a groom
یک داماد
Other days were spent in cleaning and decorating the bedroom where she would receive her bridegroom.
روزهای دیگر را به نظافت و تزئین اتاق خوابی که در آن از دامادش پذیرایی می کرد گذراند.
در آنجا پیرزنی را پیدا کرد که به او هشدار داد که دامادش واقعاً یک هیولای قاتل است.
داماد او، پتروچیو، کمد لباسی پر از کت و شلوارهای جورجیو آرمانی دارد.
او میتوانست داماد فانتوم او باشد که میخوابد و غرق شده، میخوابد.
و چگونه قدم های او با گام های داماد هماهنگ بود؟
groom
داماد
شوهر
benedict
بندیکت
fiance
نامزد
helpmate
همکار
husband-to-be
شوهر آینده
intended
مورد نظر
mate
رفیق
newlywed
تازه ازدواج کرده
newly-wed
شریک
همسر
spouse
شریک ازدواج
پیرمرد
نیمه بهتر
مهم دیگر
خواستگار
suitor
مرد تازه ازدواج کرده
newly-married man
شوهر جدید
مرد
زیبا
hubby
دوست پسر
beau
آقا
consort
چلاندن، فشار دادن
inamorato
mister
بیدی در
جلسه کمکی
inamorato
همراه و همدم
bidie-in
تک زن
helpmeet
companion
monogynist