revel
revel - شادی کردن
verb - فعل
UK :
US :
برای گذراندن وقت به رقص، خوردن، نوشیدن و غیره، به خصوص در یک مهمانی
رقصیدن، نوشیدن، آواز خواندن و غیره در یک مهمانی یا در جمع، به ویژه به شیوه ای پر سر و صدا
برای رقصیدن، آواز خواندن و لذت بردن از خود با دیگران به شیوه ای پر سر و صدا
James Black is a measured, pragmatic Lepidus, who lets down his hair rather memorably at the Romans' revel.
جیمز بلک یک لپیدوس سنجیده و عمل گرا است که در عیش و نوش رومی ها موهایش را به طرز به یاد ماندنی رها می کند.
او اسیر هاله و رمز و راز بود، از توجه و تحسین لذت می برد.
I revelled in the routine normality of wash-days and window-cleaning days and only accepted week-end club dates.
من از عادی بودن روزهای شستشو و تمیز کردن پنجره ها لذت می بردم و فقط قرارهای آخر هفته را در باشگاه قبول می کردم.
If familiarity makes you happy you will revel in the stock characters, stock situations, stock dialogue and stock direction.
اگر آشنایی شما را خوشحال کند، از شخصیتهای سهام، موقعیتهای سهام، گفتگوی سهام و مسیر سهام لذت خواهید برد.
آنها از استعداد دیگران لذت می برند.
carouse
چرخ و فلک
مهمانی - جشن
جشن گرفتن
roister
خروس
rejoice
شادی کردن
feast
جشن
rave
دیوانه
wassail
نوش
frolic
ولگردی و قانونی شکنی
spree
پرخوری
binge
رولیک
rollick
بیرل
birl
socialiseUK
socialiseUK
socializeUS
socializeUS
شورش
riot
حمام کردن
bask
کلاغ
crow
لذت بسیار
delight
افراط کردن
indulge
خرچنگ
lark
مجلل کردن
luxuriate
رول
خوش بگذره
لذت بردن از خود
enjoy oneself
شاد کردن
make merry
وووپی کردن
make whoopee
مهمونی گرفتن
یک توپ داشته باشید
زندگی کن
