swimming
swimming - شنا كردن
noun - اسم
UK :
US :
ورزش حرکت دادن خود در آب با استفاده از بازوها و پاها
فعالیت یا ورزش شنا
Having looked around he also realised just how far his reluctant running and swimming had taken him upstream.
با نگاهی به اطراف، متوجه شد که دویدن و شنا کردن بیمیلش تا چه حد او را به سمت بالا برده است.
Walking, running and swimming are the best exercises you can do if you are using yourself in the correct way.
پیادهروی، دویدن و شنا بهترین تمرینهایی هستند که میتوانید در صورت استفاده صحیح از خودتان انجام دهید.
مجلل ترین ها دارای بار، استخر و کابین های مجهز به تهویه مطبوع هستند.
همچنین برای شنا ایده آل است و شیب ملایم سواحل آن آن را برای کودکان ایمن می کند.
فعالیت های محلی: پیاده روی، گلف، استخر.
I lay there my eyes and head swimming through the last forty years until sleep finally bailed me out.
آنجا دراز کشیدم، چشم و سرم در طول چهل سال گذشته شنا میکردم تا اینکه بالاخره خواب مرا نجات داد.
من از شش سالگی درگیر شنا بودم.
آیا احتمالاً بیشترین مقدار تهویه هوا را در استخر پیدا خواهید کرد؟
Went swimming - temp 73 degrees!
شنا کرد - دمای 73 درجه!
aquatics
آبزیان
bathing
حمام کردن
floating
شناور
natation
ملت
supernatation
مافوق
transnatation
انتقال