Alsatian

base info - اطلاعات اولیه

Alsatian - آلزاس

N/A - N/A

ælˈseɪ.ʃən

UK :

ælˈseɪ.ʃən

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [Alsatian] در گوگل
description - توضیح

  • یک سگ بزرگ که اغلب توسط پلیس یا برای نگهبانی مکان ها استفاده می شود

  • a German shepherd


    آ یکی از نژاد های سگ

  • The best-class rubbish is found at the gates of high-walled mansions, their privacy protected by barking Alsatians and uniformed guards.


    زباله‌های با کلاس در دروازه‌های عمارت‌های با دیوارهای بلند یافت می‌شوند، حریم خصوصی آن‌ها با پارس کردن آلزاسی‌ها و نگهبانان یونیفرم پوش محافظت می‌شود.

  • Set his Alsatians on me ... He won't.


    آلزاسی هایش را روی من بگذار... او این کار را نخواهد کرد.

  • A guard with a huge Alsatian stood near by.


    یک نگهبان با یک آلزاس بزرگ در نزدیکی آن ایستاده بود.

  • Barbed wire zigzagged in front of the small houses and large Alsatians snarled at strangers from behind steel fences.


    سیم‌های خاردار جلوی خانه‌های کوچک زیگزاگ شده بود و آلزاسی‌های بزرگ از پشت نرده‌های فولادی به سمت غریبه‌ها غرغر می‌کردند.

  • As we exchanged information the Alsatian sat at our feet, licking the salt out of an empty crisp packet.


    همانطور که ما اطلاعات را رد و بدل می‌کردیم، مرد آلزاتی زیر پای ما نشست و نمک یک بسته خالی ترد را لیسید.

  • Kodiak the Alsatian barked at me for a few minutes, and gave up in resignation.


    کودیاک آلزاسی برای چند دقیقه به من پارس کرد و با استعفا تسلیم شد.

  • Apparently some of them nervous wrecks. Alsatians and everything.


    ظاهراً برخی از آنها عصبی می شوند. آلزاس و همه چیز.

example - مثال
synonyms - مترادف
  • Alsatian shepherd


    چوپان آلزاسی

  • Elsassian


    الساسی

  • Elsatian


    الساتیان

  • German shepherd


    یکی از نژاد های سگ

antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

eminent

لغت پیشنهادی

woo

لغت پیشنهادی

hairline