aria

base info - اطلاعات اولیه

aria - آریا

noun - اسم

/ˈɑːriə/

UK :

/ˈɑːriə/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [aria] در گوگل
description - توضیح
  • a song that is sung by only one person in an opera or oratorio


    آهنگی که تنها توسط یک نفر در اپرا یا اوراتوریو خوانده می شود

  • a piece of music in an opera sung by one person


    یک قطعه موسیقی در یک اپرا که توسط یک نفر خوانده شده است

  • a song sung by one person in an opera or in some other types of music


    آهنگی که توسط یک نفر در یک اپرا یا در برخی دیگر از انواع موسیقی خوانده می شود

  • So now investors hope the fat lady sings an aria, not a tragic opera.


    بنابراین اکنون، سرمایه گذاران امیدوارند که بانوی چاق یک آریا بخواند، نه یک اپرای تراژیک.

  • He had not won an election sung an aria, or even built up a business empire.


    او در انتخابات پیروز نشده بود، یک آریا نخوانده بود، یا حتی یک امپراتوری تجاری ایجاد نکرده بود.

  • My first teacher was a failed bass-baritone who had me singing big dramatic arias.


    اولین معلم من یک بیس باریتون شکست خورده بود که مرا مجبور کرد آریاهای دراماتیک بزرگ بخوانم.

  • Della Jones brings a new vitality to her mezzo arias.


    دلا جونز نشاط جدیدی را به آریاهای میزانسن خود می آورد.

  • With some kinds of solo song or even operatic aria, the accompaniment should be a mere background murmur.


    با برخی از انواع آهنگ های انفرادی یا حتی آریای اپرا، همراهی باید صرفاً یک زمزمه پس زمینه باشد.

  • The accompanying of the arias was exemplary.


    همراهی آریاها مثال زدنی بود.

example - مثال
synonyms - مترادف

  • ترانه

  • air


    هوا

  • descant


    فرو ریختن

  • hymn


    سرود

  • melody


    ملودی

  • tune


    اهنگ

  • operatic solo


    تکنوازی اپرا

  • lay


    قرار دادن

  • strain


    نژاد

  • refrain


    خودداری

  • warble


    تاب دار

  • jingle


    جرنگ جرنگ

  • ditty


    کثیف


  • قطعه


  • موضوع


  • عدد

  • carol


    شعار دادن

  • chant


    گروه کر

  • chorus


    خط


  • اندازه گرفتن


  • دیاپازون

  • anthem


    ریف

  • diapason


    مزمور

  • riff


    ترکیب بندی

  • psalm


    عصا


  • تصنیف

  • canticle


    choon

  • ballad


    گروه همخوانی

  • choon


    لالایی

  • chorale


  • lullaby


antonyms - متضاد
  • cacophony


    کاکافونی

  • disagreement


    اختلاف نظر

  • discord


    اختلاف

  • disharmony


    ناهماهنگی

لغت پیشنهادی

approached

لغت پیشنهادی

vi

لغت پیشنهادی

progressive