approached
approached - نزدیک شد
N/A - N/A
UK :
US :
ماضی ساده و ماضی از رویکرد
نزدیک یا نزدیک شدن به چیزی یا کسی در مکان، زمان، کیفیت یا مقدار
برخورد با چیزی
to speak to write to or visit someone in order to do something such as make a request or business agreement
صحبت کردن، نامه نگاری کردن، یا ملاقات با شخصی به منظور انجام کاری مانند درخواست یا توافق تجاری
ما فقط می توانستیم قطاری را که از دور نزدیک می شود ببینیم.
اگر از پنجره سمت چپ به بیرون نگاه کنید، خواهید دید که اکنون به برج ایفل نزدیک می شویم.
می بینم که به وقت ناهار نزدیک می شود، پس بیایید کمی استراحت کنیم.
به نظر من، هیچ آهنگساز دیگری حتی شروع به نزدیک شدن (= از نظر کیفیت به) موتزارت نمی کند.
کل مبلغ جمع آوری شده تا کنون به (= تقریبا) 1000 دلار نزدیک می شود.
او برای مردی که به 80 سالگی نزدیک می شود (= که تقریباً 80 سال دارد) بسیار فعال است.
من مطمئن نیستم که چگونه به مشکل برخورد کنم.
ما به تازگی برای دریافت وام به بانک مراجعه کرده ایم.
آژانس مدلینگ با او تماس گرفته است.
پیشرفته
came
آمد
بیا
comen
نزدیک شد
neared
بسته
closed
نزدیکتر آمد
came closer
بیا نزدیکتر
همگرا شد
converged
نزدیک کشیده شده است
drew close
نزدیکتر شد
drawn close
نزدیکتر شده است
drew closer
نزدیک شده است
drawn closer
نزدیک تر شد
drew near
ظاهر شد
drawn near
رسید
drew nearer
نزدیک آمد
drawn nearer
نزدیک شدن
loomed
بیا نزدیک
appeared
نزدیک تر بیا
arrived
بالا آمد
came close
بالا بیا
کشیده شد
came near
کشیده شده بر روی
لبه نزدیک
came nearer
come nearer
came up
drew on
drawn on
edged near
ترک کرد
departed
رفت
went away
عقب نشینی کرد
gone away
برداشته شد
withdrew
فرار کرد
withdrawn
آن را بزن
absconded
پاک شد
رفته
cleared out
فرارکردن
went
فرار کن
gone
فرار کردن
ran away
کلافه شده
فریب خورده
ran off
رانده شد
شکاف
scrammed
بلند شد
scramed
برداشته شده است
shoved off
بیرون رفت
took off
taken off
walked out