asthmatic
asthmatic - مبتلا به آسم
adjective - صفت
UK :
US :
کسی که از آسم رنج می برد
مربوط به آسم یا مبتلا شدن به آسم
an asthmatic person
یک فرد مبتلا به آسم
جولیا تاتنل و هر دو فرزند خردسالش یک مبتلا به آسم حاد هستند.
People with cardiac and respiratory weaknesses, children, asthmatics and those suffering with bronchitis are particularly susceptible.
افراد مبتلا به ضعف های قلبی و تنفسی، کودکان، مبتلایان به آسم و کسانی که از برونشیت رنج می برند به ویژه مستعد ابتلا هستند.
کینگزلی خندید، فشار هوای آسمی خشک.
کنه گرد و غبار که در هوای گرم و مرطوب رشد می کند، بزرگترین منبع آلرژن برای مبتلایان به آسم است.
او مبتلا به آسم است و گفت که به شدت از احتقان و سرفه ناراحت است.
Oesophagitis was present in 57.7% of asthmatics with a hiatal hernia compared with only 16.3% of those without hiatal hernia.
ازوفاژیت در 57.7 درصد از مبتلایان به آسم با فتق هیاتال در مقایسه با 16.3 درصد از افراد بدون فتق هیاتال وجود داشت.
Indeed when compared with asthmatics without oesophagitis, asthmatics with oesophagitis had a sevenfold increase in the frequency of hiatal hernia.
در واقع، در مقایسه با مبتلایان به آسم بدون ازوفاژیت، افراد مبتلا به آسم با ازوفاژیت هفت برابر افزایش فراوانی در فتق هیاتال داشتند.
breathless
بی نفس
gasping
نفس نفس زدن
panting
تنبلی
puffing
پف کردن
winded
باد شده
puffed
پف کرده
wheezy
خس خس سینه
wheezing
صرف کرد
spent
خفگی
choking
بلعیدن
gulping
آمفیزماتوز
emphysematous
سخت
stertorous
از نفس افتاده
پف کرد
puffed out
کوتاه باد
short-winded
خفن و پف کردن
پف کردن و دمیدن
huffing and puffing
تنگی نفس
puffing and blowing
دمیدن سخت
از پف
blowing hard
بلعیدن برای نفس کشیدن
خارج از حد
خسته
مبارزه برای نفس
dyspneic
انجام شده در
exhausted
محو شده
پریده بیرون
done in
به شدت نفس می کشد
wiped out
shagged out
breathing heavily
breathy
نفس گیر
calm
آرام
