word - لغت

basil || ریحان

part of speech - بخش گفتار

noun || اسم

spell - تلفظ

ˈbæz.əl

UK :

ˈbeɪ.zəl

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [basil] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [basil] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [basil] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [basil] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [basil] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • He used the national colors: red tomato. white cheese. and a green herb called basil.


    او از رنگ های ملی استفاده کرد: گوجه قرمز. پنیر سفید. و یک گیاه سبز به نام ریحان.

  • Basil. —Sweet basil an aromatic herb is classed among the sweet herbs.


    ریحان. - ریحان شیرین یک گیاه معطر در میان گیاهان شیرین طبقه بندی می شود.


  • در همین خانواده مریم گلی و ریحان شیرین یا معمولی را داریم. همچنین اسانس خود را در تقطیر ترک می کنند.

  • Mix basil with chopped tomatoes.


    ریحان را با گوجه فرنگی خرد شده مخلوط کنید.

  • Parsley. mint and tarragon should be dried in June or July. thyme. marjoram and savory in July and August. basil and sage in August and September.


    جعفری. نعنا و ترخون را باید در خرداد یا تیر خشک کرد. آویشن. مرزنجوش و مرزه در تیر و مرداد. ریحان و مریم گلی در مرداد و شهریور.

  • Season with salt. pepper. parsley. green onions. bay leaf. thyme. garlic. cloves. and basil.


    با نمک مزه دار کنید. فلفل. جعفری. پیاز سبز برگ بو. آویشن. سیر. میخک ها. و ریحان

synonyms - مترادف

  • basilicum


    باسیلیکوم

  • Saint-Joseph's-wort


    خار مریم سنت ژوزف

antonyms - متضاد