beadle
beadle - بیدل
N/A - N/A
UK :
US :
an officer in British churches in the past who helped the priest in various ways, especially by keeping order
افسری در کلیساهای بریتانیا در گذشته که به طرق مختلف به خصوص با رعایت نظم به کشیش کمک می کرد
مقامی که در برخی مراسم کلیسا یا دانشگاه شرکت می کند
در گذشته، یک افسر قانون که با جرایم کوچک در یک منطقه برخورد می کرد
ضابطان بخش و بیدل ها علاقه ای ندارند.
آنها در بازداشت بیدل دادگاه بودند که کمی دورتر زندگی می کردند.
The feeling of contentment produced by gin-and-water had now disappeared, and the beadle was in a bad mood once more.
احساس رضایت حاصل از جین و آب اکنون ناپدید شده بود و بیدل بار دیگر در حال بدی بود.
پرسبیتری رئیس کلیسا را منصوب می کند تا او را به صورت دوم احضار کند.
در واقع آقای بامبل بیدل، دشمن قدیمی الیور بود.
گروههای همخوانی محتاطانه، بیدل را تأیید میکنند که پول نقد را روی یک بشقاب چوبی جمعآوری میکند.
یک بیدل بسیار برای یک آه طنز.
warrant officer
مسئول خدمات پس از فروش
bailiff
ضابط
pursuivant
تعقیب کننده
WO
WO
constable
پاسبان
عامل
قائم مقام
مارشال
marshall
ناظر
overseer
مباشر
steward
کلانتر
sheriff
بابی
bobby
قاضی
magistrate
مدیر املاک
catchpoll
catchpoll
بامبلی
bumbailiff
با وثیقه
bailly
عامل زمین
ضابط عالی
high bailiff
سرور پردازش
process server
کنسول
high-bailiff
دادسرای عالی
consul
High Bailiff