bile
bile - صفرا
noun - اسم
UK :
US :
یک مایع سبز قهوه ای تلخ در کبد تشکیل می شود که به هضم چربی ها کمک می کند
خشم و نفرت
مایع تلخ و زرد رنگی که توسط کبد تولید می شود و به هضم چربی کمک می کند
احساسات، کلمات یا رفتار بسیار عصبانی
a bitter, yellow liquid produced by the liver (= organ in the body) that helps to break down fats so that you can digest them
مایعی تلخ و زرد رنگ که توسط کبد (= عضوی در بدن) تولید میشود و به تجزیه چربیها کمک میکند تا بتوانید آنها را هضم کنید.
صفرا نیز احساس قوی خشم است.
این الگو تا زمانی ادامه خواهد داشت که بازگشت صفرا باعث آسیب سلولی کبدی شود.
بنابراین، صفرا پشتیبان به سینوسی و سرریز به خون وجود دارد.
Daniel wanted to call out his shock but the incoherent cry turned in his throat into a spurt of stomach bile.
دنیل میخواست شوکهاش را صدا بزند، اما گریهی نامنسجم در گلویش تبدیل به فوران صفرای معده شد.
These findings suggested that bile and taurodeoxycholic acid directly inhibited ileal motor activity.
این یافته ها نشان می دهد که صفرا و اسید تائورودئوکسی کولیک به طور مستقیم فعالیت حرکتی روده را مهار می کنند.
نمونه های صفرا کامل به صورت بی هوازی و در لوله های استریل جمع آوری شد.
bitterness
تلخی
acrimony
تندی
animosity
خصومت
asperity
خوش بینی
hostility
رنجش
resentment
زهر
venom
حدت
virulence
اسیدیته
acidity
اسیدی بودن
acidness
سختی
acridity
خشم
acridness
گربه بودن
خورندگی
cattiness
تحریک پذیری
corrosiveness
مردادگی
irritability
انزجار
mordancy
کینه توز
nastiness
rancourUK
pique
طحال
rancorUS
ترش بودن
rancourUK
بیماری زایی
spleen
ویتریول
tartness
چرت و پرت بودن
virulency
عصبانیت
vitriol
بدجنسی
churlishness
ترشی
irascibility
خلق و خوی
ire
peevishness
sourness
temper
sweetness
شیرینی
عشق
kindness
مهربانی
happiness
شادی
sympathy
ابراز همدردی
friendliness
دوستی
لذت
پسندیدن
liking
دوست داشتن
حسن نیت
amity
رفاقت
delight
لذت بسیار
loving
با محبت
calmness
آرامش
calm
آرام
توجه
تشویق کردن
cheer
راحتی
خیرخواهی
goodwill
درك كردن
محبت
glee
قناعت
benevolence
حس های خوب
تحسین
affection
رحم و شفقت - دلسوزی
rapport
خیریه
contentment
good feelings
admiration
compassion