box office

base info - اطلاعات اولیه

box office - باجه بلیط فروشی

N/A - N/A

ˈbɑːks ˌɑː.fɪs

UK :

ˈbɒks ˌɒf.ɪs

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [box office] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • The box office opens at ten.


    باکس آفیس ساعت ده باز می شود.

  • Her last movie was a surprise box-office hit.


    آخرین فیلم او در گیشه غافلگیرکننده بود.

  • His last few films have been either box-office disappointments or outright flops.


    چند فیلم آخر او یا ناامید کننده باکس آفیس بودند یا شکست های آشکار.

  • Tickets are $8 and are available only at the box office.


    قیمت بلیط 8 دلار است و فقط در گیشه موجود است.

  • The documentary became a surprise box office hit.


    این مستند باکس آفیس شگفت انگیز شد.

  • In 1934, he was voted the top box-office draw for the year by theater owners.


    در سال 1934، او به عنوان برترین قرعه کشی باکس آفیس سال توسط صاحبان تئاتر انتخاب شد.

  • The 28-year-old heavyweight champion represents big box office.


    قهرمان 28 ساله سنگین وزن نماینده باکس آفیس بزرگ است.

synonyms - مترادف
  • ticket booth


    باجه بلیط


  • دفتر فروش بلیط


  • گیشه بلیط

  • ticket-seller


    فروشنده بلیط

  • cashier


    صندوقدار

antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

commencement

لغت پیشنهادی

dodge

لغت پیشنهادی

amontillado