feelings

base info - اطلاعات اولیه

feelings - احساسات

N/A - N/A

https://dictionary.cambridge.orgN/A

UK :

https://dictionary.cambridge.orgN/A

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [feelings] در گوگل
description - توضیح
  • someone’s feelings are their thoughts, emotions, and attitudes


    احساسات یک نفر افکار، عواطف و نگرش های اوست

  • emotions, especially those influenced by other people


    احساسات، به ویژه آنهایی که تحت تأثیر افراد دیگر قرار دارند

example - مثال
  • Some people say that dogs have feelings.


    برخی از مردم می گویند که سگ ها احساسات دارند.

  • I wanted to spare his feelings (= not to upset him), so I didn't tell him what she'd said about him.


    می خواستم از احساساتش دریغ کنم (= ناراحتش نکنم)، پس به او نگفتم که درباره او چه گفته است.

  • He tried to smother his feelings and carry on with his work.


    سعی کرد احساساتش را خفه کند و به کارش ادامه دهد.

  • Complex emotions and intense feelings gave their performances an edgy energy.


    عواطف پیچیده و احساسات شدید به اجراهای آنها انرژی خاصی می بخشید.

synonyms - مترادف

  • عشق

  • adoration


    پرستش

  • affection


    محبت

  • attraction


    جاذبه

  • crush


    خرد کردن


  • میل

  • fondness


    علاقه

  • infatuation


    شیفتگی

  • lust


    شهوت

  • amorousness


    عاشقی

  • besottedness


    بی قراری

  • enchantment


    افسون

  • fixation


    تثبیت

  • yearning


    اشتیاق

  • adulation


    تحسین

  • ardorUS


    ardorUS

  • ardourUK


    ardourUK

  • inclination


    تمایل

  • obsession


    وسواس

  • partiality


    جانبداری


  • شور


  • توجه

  • emotions


    احساسات

  • sentiment


    ضعف

  • weakness


    غیرت

  • zeal


    محبت عمیق

  • deep affection


    نقطه نرم


  • علاقه قوی


  • دوست داشتن

  • liking


    له کردن

  • mash


antonyms - متضاد
  • exterior


    خارجی

  • exteriority


    بیرونی


  • خارج از


  • بدن

  • physicality


    جسمانی


  • پوست


  • صورت


  • جلو

  • covering


    پوشش


  • پوسته


  • سطح

لغت پیشنهادی

syllable

لغت پیشنهادی

muddling

لغت پیشنهادی

adjudication