ballroom
ballroom - سالن رقص
noun - اسم
UK :
US :
یک اتاق بسیار بزرگ که برای رقص در مناسبت های رسمی استفاده می شود
یک اتاق بزرگ که برای رقص رسمی استفاده می شود
یک اتاق بزرگ که برای رقص یا فعالیت های دیگر استفاده می شود
پدر در کنار کانکس ایستاده و وانمود می کند که آگهی های حراج و پوسترهای سالن رقص را می خواند.
The center also offers tap and ballroom dance classes, yoga and Chairobics, which is a low-impact exercise program.
این مرکز همچنین کلاسهای رقص تاپ و سالن رقص، یوگا و Chairobics را ارائه میدهد که یک برنامه تمرینی کمتأثیر است.
I was very fond of ballroom dancing, and of other things associated with the tripping of the light-fantastic.
من به رقص تالار رقص و چیزهای دیگر مرتبط با رقص نور بسیار علاقه داشتم.
سالن رقص هیلتون یک مدل کلاسیک از امکانات انعطاف پذیر است.
On Fat Tuesday, Meredith watched the banners being unfurled in the ballroom with a stab of pride in her heart.
مردیث روز سهشنبهی چاق، بنرهایی را که در سالن رقص باز میشد، با خنجری از غرور در قلبش تماشا کرد.
به سالن رقص برمی گردم.
A bright yellow strip of tape separated the country-western ballroom dancers from the line dance crowd.
نوار زرد روشنی از نوار، رقصندگان سالن رقص کانتری غربی را از جمعیت رقص جدا می کرد.
سالن
auditorium
سالن نمایش
arena
عرصه
theaterUS
تئاتر آمریکا
theatreUK
theatreUK
amphitheatreUK
آمفی تئاتر انگلستان
amphitheaterUS
آمفی تئاتر آمریکا
باغ
اتاق
محفظه - اتاق
concourse
گردهمایی
atrium
دهلیز
gym
سالن ورزش
gymnasium
ورزشگاه
guildhall
انجمن صنفی
lounge
سالن استراحت
lyceum
لیسیوم
refectory
سفره خانه
salon
اتاق خواب
stateroom
اتاق مونتاژ
assembly room
سالن کنسرت
سالن گردهمایی
assembly hall
سالن کنفرانس
اتاق سخنرانی
lecture room
سالن رقص
اتاق ملاقات
سالن کلیسا
اتاق عمومی بزرگ
شهرداری
سالن روستا