abomination
abomination - عمل شنیع
noun - اسم
UK :
US :
کسی یا چیزی که به شدت توهین آمیز یا غیرقابل قبول است
چیزی که شما آن را دوست ندارید و نمی پسندید
حکم او ممکن است مکروه باشد، اما نه جرم بزرگی بود و نه جنحه.
اگر بخواهیم کاملاً صادق باشیم، این مکان یک درد چشم است، یک نفرت.
من هرگز با آن زشتی به نام شراب آشپزی آشپزی نمی کنم.
من سعی کردم این زشتکاری ها را کنار بگذارم و روی تکالیف صندلی های دریایی یک تمرکز کنم.
یک نفرت بتنی که خود را به عنوان یک هتل در می آورد
او که یک پیوریتن سختگیر بود، همه تئاترها و بازیگری را امری ناپسند می دانست.
Cruelty to animals is an abomination.
ظلم به حیوانات مکروه است.
evil
بد
وحشت
atrocity
قساوت
curse
لعنت
outrage
خشم
جرم
disgrace
رسوایی
torment
عذاب
anathema
آناتما
bugbear
حشره دار
monstrosity
هیولا
obscenity
فحاشی
plague
طاعون
shame
شرمندگی
bane
نابودی
barbarism
بربریت
bête noire
بیته نوآر
نقض
زحمت
eyesore
چیز بدنما
nuisance
مزاحمت
abhorrence
بیزاری
aversion
انزجار
antipathy
نفرت
detestation
اعدام
execration
بهم ریختگی
پنهان کاری
ترس
hideosity
منظره
fright
زیبایی
سود
blessing
برکت
delight
لذت بسیار
enjoyment
لذت بردن
esteem
احترام
happiness
شادی
لذت
درست
درمان شود
تقوا
خوبی
goodness
مهربانی
kindness
اخلاق
morality
خوشایند
pleasantry
نجابت
decency
فروتنی
modesty
سلیقه
tastefulness
تعریف و تمجید
compliment
خلوص
purity
خوب
افتخار ایالات متحده
honorUS
HonourUK
honourUK
عقیمی
sterility
پاکیزگی
cleanliness
اطاعت
obedience
قانونی بودن
legality
استحکام - قدرت
عمل خوب
good deed
توجه
