enshrined

base info - اطلاعات اولیه

enshrined - گنجانده شده است

N/A - N/A

ɪnˈʃraɪn

UK :

ɪnˈʃraɪn

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [enshrined] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • A lot of memories are enshrined in this photograph album.


    خاطرات زیادی در این آلبوم عکس ثبت شده است.

  • Her father plans to build an altar at her grave enshrining the dress and shoes she wore that July day.


    پدرش قصد دارد بر سر قبر او محراب بسازد و لباس و کفشی را که او در آن روز ژوئیه پوشیده بود در آن گنجانده باشد.

  • The right of freedom of speech is enshrined in law/in the constitution.


    حق آزادی بیان در قانون/قانون اساسی تصریح شده است.

  • Only eight second basemen are enshrined in the baseball Hall of Fame.


    تنها هشت نفر دوم در تالار مشاهیر بیسبال گنجانده شده اند.

  • This principle is enshrined in the Constitution.


    این اصل در قانون اساسی آمده است.

synonyms - مترادف
  • exalted


    سرافراز

  • dignified


    بلند مرتبه

  • ennobled


    نجیب شده

  • elevated


    مرتفع

  • glorified


    تجلیل شد

  • aggrandized


    بزرگ شده

  • magnified


    خدایی شده

  • deified


    کانونیزه شد

  • canonisedUK


    US canonized

  • canonizedUS


    بر تخت نشست

  • enthroned


    enskied

  • enskied


    enskyed

  • enskyed


    ابهام کرد

  • apotheosized


    مقدس

  • hallowed


    idolizedUK

  • idolisedUK


    idolizedUS

  • idolizedUS


    مقدس شده

  • sanctified


    برکت دادن

  • blest


    مبارک

  • blessed


    اختصاصی

  • dedicated


    مورد احترام

  • revered


    HonouredUK

  • honouredUK


    متمایز

  • distinguished


    مطرح کرد

  • raised


    افزایش یافته است

  • enhanced


    honoredUS

  • honoredUS


    ارتقا یافته است

  • upgraded


    تمایز را به

  • added distinction to


    افتخار بخشید

  • bestowed honour on


    رفیع ساخته شده

  • made lofty


antonyms - متضاد
  • deconsecrated


    تقدس زدایی کرد

  • desacralized


    تقدیس نشده

  • unconsecrated


    نامقدس

  • unhallowed


    نفرین شده

  • cursed


    هتک حرمت کرد

  • desecrated


    بی دین

  • irreligious


    ناسزا

  • profane


    غیر معنوی

  • unholy


    قرار دادن

  • unsacred


    سکولار

  • unsanctified


    دنیوی

  • nonspiritual


    زمانی

  • lay


    آسیب پذیر

  • secular


    محافظت نشده

  • worldly


    بی خدا

  • temporal


    باز کن


  • unprotected


  • ungodly



لغت پیشنهادی

biltong

لغت پیشنهادی

assaulting

لغت پیشنهادی

bolstering