arrested
arrested - دستگیر شد
N/A - N/A
UK :
US :
زمانی که ماموران گمرک در کیفش مواد مخدر پیدا کردند، دستگیر شد.
پلیس او را به خاطر مشروبات الکلی و رانندگی دستگیر کرد.
این درمان تاکنون کمک چندانی به جلوگیری از گسترش سرطان نکرده است.
عکس پسر کوچکی توجهم را جلب کرد.
confined
محدود
incarcerated
زندانی
gaoledUK
gaoledUK
jailedUS
jailedUS
imprisoned
زندانی شده است
captive
اسیر
interned
داخل شده
apprehended
دستگیر شد
captured
گرفتار
caught
کشف و ضبط
seized
پشت میله های زندان
behind bars
تحت بازداشت
بازداشت شده است
detained
برگزار شد
held
قفل شده
locked up
مهار شده
restrained
در بازداشت
in custody
در زندان
در قفس
caged
به دام افتاده
trapped
ناامید شده
immured
منقبض
constricted
کنار گذاشتن
ببند
in detention
توقیف شد
داخل
مقید شده است
remanded
در زنجیر
bound
in chains
رایگان
liberated
آزاد شد
released
منتشر شد
freed
مرخص شد
discharged
نامحدود
unconfined
بدون محدودیت
unrestricted
شل
unconstrained
رها کردن
آزاد کردن
مستقل
بی علاقه
سرخورده
uninterested
بی قید
disillusioned
رها شد
unbound
بی حد و مرز
emancipated
بی بند
boundless
بدون زندان
unshackled
بدون قفس
unimprisoned
بیرون
uncaged
بدون پیوند
گشوده شده
untethered
بدون زنجیر
untied
ناامن
unchained
بی بند و بار
unsecured
در بزرگ
unfettered
در آزادی
unrestrained
آزاد مثل یک پرنده
در آزاد
at liberty
