avowed
avowed - متعهد شد
adjective - صفت
UK :
US :
اعتراف کرد یا علنا گفت
stated
اظهار داشت
stated or admitted
بیان شده یا پذیرفته شده است
همه اینها با هدف اعلام شده بهبود محصولات شرکت او است.
عشق اعتراف شده او به چلسی چیست؟
These differences include the original step for a work of avowed non-fiction, of changing words within quotation marks.
این تفاوت ها شامل مرحله اصلی، برای یک اثر غیرداستانی اعلام شده، تغییر کلمات در داخل گیومه است.
Resentment of this magnitude was a clear indication of the failure of the avowed policy of pacification and Romanization.
خشم به این بزرگی نشانه آشکاری از شکست سیاست اعلام شده صلحسازی و رومیسازی بود.
هدف آنها از بین بردن قرارداد اجتماعی و نظام دموکراتیکی است که تحت آن زندگی می کنیم.
اما اگر آنها دیگر سوسیالیست نیستند، چه هستند؟
acknowledged
تصدیق کرد
admitted
پذیرفته
confessed
اعتراف کرد
declared
اعلام کرد
self-proclaimed
خود خوانده
sworn
قسم خورده
باز کن
professed
اظهار داشت
self-confessed
به خود اعتراف کرد
accepted
پذیرفته شده
affirmed
تایید کرد
asserted
ادعا کرد
avowedly
آشکارا
confirmed
تایید شده
known
شناخته شده
overt
آشکار
stated
مقید شده است
announced
خود را تصدیق کرد
blatant
گواهی شده
proclaimed
گفت
bound
متعهد شد
self-acknowledged
به رسمیت شناخته شد
certified
ایجاد
told
تحریم شده است
pledged
مجاز ایالات متحده
recognizedUS
مناسب
established
sanctioned
authorizedUS
approved
unspoken
ناگفته