gent

base info - اطلاعات اولیه

gent - جناب

noun - اسم

/dʒent/

UK :

/dʒent/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [gent] در گوگل
description - توضیح

  • یک آقا

  • a gentleman (= polite man who behaves well towards other people especially women)


    یک جنتلمن (= مرد مؤدبی که با دیگران به ویژه زنان رفتار خوبی دارد)

  • a public toilet for men


    یک توالت عمومی برای مردان

  • Sheppard Brothers ran a gents hairdressing shop at No. 27.


    برادران شپرد یک فروشگاه آرایشگاه مردانه در شماره 27 داشت.

  • It had once been a place for nervous gents.


    زمانی جایی برای افراد عصبی بوده است.

  • No self-respecting lady or gent would use it now.


    اکنون هیچ خانم یا آقایی که به خود احترام می گذارد از آن استفاده نمی کند.

  • Unfortunately the gents had bad luck.


    متاسفانه آقایان بدشانسی آوردند.

  • The unfortunate gents are then unceremoniously interred in the sisters' basement.


    سپس مردان بدبخت بدون تشریفات در زیرزمین خواهران دفن می شوند.

example - مثال
  • a gent’s hairdresser


    آرایشگاه آقایان

  • This way please ladies and gents!


    اینجوری خانم ها و آقایون لطفا!

  • Is there a gents near here?


    آیا آقایانی در این نزدیکی هستند؟

  • Where's the gents?


    آقایان کجا هستند؟

  • He's just gone to the gents.


    او فقط پیش آقایان رفته است.

synonyms - مترادف
  • man


    مرد

  • guy


    پسر


  • همکار

  • chap


    فصل

  • bloke


    بلوک

  • dude


    یارو


  • جنتلمن

  • fella


    رفیق

  • lad


    هومبر

  • hombre


    نر


  • جو

  • joe


    چپی

  • chappie


    جک

  • jack


    گربه

  • cat


    دلار


  • جوکر

  • joker


    گالوت

  • galoot


    گیزر

  • boy


    خور

  • geezer


    کارل

  • cove


    حفار

  • carl


    مشتری

  • digger


    ادمی


  • باشه

  • admi


    شما

  • oke


    پیرمرد

  • ou


    شخصی


  • شخصیت


  • بدن



antonyms - متضاد

  • خانم


  • زن

  • chick


    جوجه

  • dame


    دختر


  • گسترده

  • lass


    پر شده

  • gal


    پرنده


  • دودت

  • filly


    شیلا


  • دختر خانم

  • dudette


    از دست دادن

  • damsel


    دختر بچه

  • sheila


  • lassie



  • girlie



لغت پیشنهادی

goading

لغت پیشنهادی

textbook

لغت پیشنهادی

antlers