miscellany
miscellany - متفرقه
noun - اسم
UK :
US :
گروهی از چیزهای مختلف
مخلوطی از چیزهای مختلف
a book containing a collection of pieces of writing either by different writers or by one writer on different subjects
کتابی که شامل مجموعهای از نوشتههای نویسندگان مختلف یا یک نویسنده در موضوعات مختلف است
همه ما ایده های متفرقه ای داریم که اکثر آنها نتیجه ای ندارند.
به ایده متفرقه، او یک شماره شرکت داد.
سفرنامه نویسی متفرقه
Franc's Diary, that entertaining miscellany which was written for years by a succession of different pens.
خاطرات فرانک، آن کتاب متفرقه سرگرم کننده که سال ها توسط متوالی قلم های مختلف نوشته می شد.
او به چیزهای متفرقه دیگر فکر نکرد.
It was there by the River Greta at Brigham that the miscellany of workshops and smelting houses were erected.
آنجا در کنار رودخانه گرتا در بریگام بود که کارگاه های متفرقه و خانه های ذوب برپا شد.
This miscellany printed poems by Wordsworth, Crabbe, and Byron, as well as many others whose popularity has faded.
این اشعار متفرقه از وردزورث، کراب، و بایرون، و همچنین بسیاری دیگر که محبوبیت آنها کمرنگ شده است، چاپ کرده است.
assortment
مجموعه ای
تنوع
medley
مختلط
jumble
بهم ریختن
مخلوط
مجموعه
farrago
farrago
گالیمافری
gallimaufry
هش
hash
درهم و برهم
hodgepodge
هوچ پاچ
hotchpotch
ملانژ
melange
اش شله قلمکار
mishmash
مخلوط کردن
کیسه مخلوط
mixed bag
پاستیچ
pastiche
تکه تکه کاری
patchwork
سالماگوندی
salmagundi
ترکیبی
blend
کنگلومرا
بهم ریختگی
conglomeration
اولیو
پات پوری
olio
کیسه کهنه
potpourri
انتخاب
ragbag
گلچین
omnium-gatherum
anthology
assemblage
mélange
omnium-gatherum
سفارش
organisationUK
سازمان انگلستان
organizationUS
سازمان ایالات متحده
تنها
singularity
تکینگی
uniformity
یکنواختی
loneness
تنهایی
سیستم
ترتیب
روش
tidiness
آراستگی
calm
آرام
neatness
هماهنگی
harmony
مرتب سازی
ordering
وضع
disposition
گروه بندی
grouping
هم ترازی
alignment
آرایه
array
