ashram
ashram - آشرام
noun - اسم
UK :
US :
مکانی که هندوها در کنار هم زندگی می کنند، دور از افراد دیگر
a place where a group of Hindus live together away from the rest of society or a place where Hindus can go in order to pray
مکانی که در آن گروهی از هندوها دور از بقیه جامعه با هم زندگی می کنند، یا مکانی که هندوها می توانند به آنجا بروند تا نماز بخوانند.
روستا و آشرام آب لوله کشی، برق، پنکه، رادیو و تلفن نداشت.
حالا گاندی در آشرام خود نشست.
من هر شب در طبقه آشرام معبد یا با خانواده رئیس روستا می خوابم.
The week I spent in the ashram this energy and passion were driving Gandhi toward another campaign of civil disobedience.
هفته ای که در آشرام گذراندم، این انرژی و اشتیاق، گاندی را به سوی نافرمانی مدنی دیگری سوق داد.
پس از آن، بزرگان ثروتمند بمبئی و احمدآباد از حمایت مالی خود از آشرام صرفنظر کردند.
هنوز زنان آشرام حاضر نشدند در آشپزخانه با زن دست نخورده کار کنند.
شوکلا همه جا دنبالش رفت و بالاخره به آشرام آمد.
priory
مقدماتی
abbey
صومعه
monastery
صومعه سرا
cloister
هرمیتاژ
convent
شروع کردن
friary
coenobium
nunnery
coenoby
hermitage
خانه مذهبی
beguinage
جامعه مذهبی
coenobium
خانه
coenoby
لماسری
تکه
ویهارا
اجاره خانه
lamasery
سلول
tekke
بنیاد مذهبی
vihara
عقب نشینی
charterhouse
مدرسه
سنوبی
سنوبیوم
retreat
معبد
وزارت
cenoby
اولویت
cenobium
سفارش
temple
جایگاه مقدس
ministry
ساختمان
priorate
برادری
sanctuary
brotherhood
