autumnal
autumnal - پاییزی
adjective - صفت
UK :
US :
مربوط به پاییز یا معمولی آن
معمولی پاییز
به همین ترتیب، در موومان دوم نه گرمای عبارت است، نه حال و هوا، نه زیبایی پاییزی.
autumnal colors
رنگ های پاییزی
It had been a warm autumnal day in early October and she Alex and her father were working in the garden.
اوایل اکتبر یک روز گرم پاییزی بود و او، الکس و پدرش در باغ کار می کردند.
طعم خود پاییزی، خاکی، مانند اسپند یا گردو است.
یک باغ پاییزی که بوته ها در آن قرار دارند ... خدمتکار، پائولا، آنها را اصلاح می کند.
ظرافت بهاری جوانه زدن آنها در تضاد فوق العاده ای با سر پاییزی زیر آن است.
This was his St Martin's summer an autumnal madness, nothing that the first cold of winter couldn't wither.
این تابستان سنت مارتین او بود، یک جنون پاییزی، چیزی که اولین سرمای زمستان نتواند پژمرده شود.
برگهای گیاه رابرت قبلاً به رنگ قرمز پاییزی تغییر میکردند.
اگرچه امروز با یک پیچ و تاب سرد، مه آلود و پاییزی آغاز شد، اما به طرز باشکوهی خوب و درخشان شد.
autumnal colours
رنگ های پاییزی
autumnal colours/sunshine/days
رنگ های پاییزی/آفتاب/روزها
blooming
شکوفه دادن
سقوط
mature
بالغ
cultivated
کشت شده است
ripened
رسیده
seasoned
چاشنی شده