barbell

base info - اطلاعات اولیه

barbell - هالتر

noun - اسم

/ˈbɑːrbel/

UK :

/ˈbɑːbel/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [barbell] در گوگل
description - توضیح
  • a metal bar with weights at each end that you lift to make you stronger


    یک میله فلزی با وزنه هایی در هر انتها، که آن را بلند می کنید تا قوی تر شوید


  • یک میله بلند با یک وزنه در هر انتها که آن را بالا و پایین می برید تا عضلات بازو و شانه شما قوی تر شود

  • Plates and barbells lie scattered in lazy profusion.


    بشقاب ها و هالترها در انبوهی تنبل پراکنده شده اند.

  • As with the triceps, to develop larger biceps heavy basic exercises such as barbell curls or dumb-bell curls must be performed.


    مانند عضله سه سر، برای رشد عضلات دوسر بزرگتر، باید تمرینات اساسی سنگینی مانند حلقه های هالتر یا حلقه های دمبله انجام شود.

  • Weights for barbells clanked in the backseat.


    وزنه هالتر در صندلی عقب.

  • For barbell take a note of the light the colour of the water the speed of current and the temperature.


    برای هالتر نور، رنگ آب، سرعت جریان و دما را یادداشت کنید.

  • It combines aerobic exercise with light barbell lifting.


    این ورزش هوازی را با بلند کردن سبک هالتر ترکیب می کند.

  • To make her burst faster off the blocks, Privalova tosses a 120-pound barbell over her head two dozen times a day.


    پریوالووا برای اینکه سریعتر از بلوک ها بیرون بیاید، یک هالتر 120 پوندی را 22 بار در روز روی سرش می اندازد.

  • Place the barbell across your knees, holding it in place with your hands.


    هالتر را روی زانوهای خود قرار دهید و آن را با دستان خود در جای خود نگه دارید.

  • It can also be exercised by doing shoulder presses either with dumb-bells or with barbells.


    همچنین می توان آن را با پرس شانه یا با دمبل یا با هالتر انجام داد.

example - مثال
synonyms - مترادف
  • dumbbell


    دمبل

  • kettlebell


    کتل بل


  • وزن


  • وزن آزاد

antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

abnegate

لغت پیشنهادی

complying

لغت پیشنهادی

boathook