bassoon
bassoon - باسون
noun - اسم
UK :
US :
a musical instrument like a very long wooden tube that produces a low sound. You hold it upright and play it by blowing into a thin curved metal pipe.
یک ساز موسیقی مانند یک لوله چوبی بسیار بلند که صدایی کم تولید می کند. شما آن را به صورت عمودی نگه می دارید و با دمیدن در یک لوله فلزی منحنی نازک آن را بازی می کنید.
یک آلت موسیقی بزرگ که با دمیدن در یک لوله بلند و منحنی نواخته می شود
a tube-shaped musical instrument that produces low notes and is played by blowing through two reeds (= thin pieces of wood) and pressing keys on its front to produce notes, or this type of instrument generally; a woodwind
آلات موسیقی لولهای شکل که نتهای کم تولید میکند و با دمیدن در دو نی (= تکههای نازک چوب) و فشار دادن کلیدهای جلوی آن برای تولید نت یا به طور کلی این نوع ساز نواخته میشود. یک باد چوبی
کنترباس و باسون. 2.
The result is that we encounter unsuspected shades of gray with solo flute and bassoon weaving ironic commentaries.
نتیجه این است که ما با سایههای نامشخصی از خاکستری مواجه میشویم، با فلوت تکنوازی و تفسیرهای کنایهآمیز با فاگوت.
Schreier sets a brisk but effective tempo here and the horn and bassoons with continuo are first-rate.
شرایر در اینجا یک سرعت تند اما موثر تنظیم میکند و بوق و باسونها با Continuo درجه یک هستند.
وظیفه فاگوت دوبل اضافه کردن وزن به باس است.
نوازنده طبل از حال رفت، باسون نواز باسونش را رها کرد، ترومبونیست پاشید و ترش کرد.
باربی پسر عموی من نیز به همین دلیل به خاطر نواختن باسون، یکی دیگر از سازهای غیرمعمول، پاداش دریافت کرد.
باسون برای هر دو گروه مورد نیاز است.