beck
beck - بک
noun - اسم
UK :
US :
یک جریان کوچک
یک رودخانه کوچک
Or take a portfolio manager who has worked for a large company with 30 analysts at her beck and call.
یا یک مدیر پورتفولیو را انتخاب کنید که برای یک شرکت بزرگ با 30 تحلیلگر کار کرده است.
او به تالاب در حال تاریک شدن، بک ها و منجلاب های آن، تپه ها و برآمدگی های استخوانی از گرانیت نگاه کرد.
آسیاب آبی در میل بک قرار داشت و تا دهه 1860 به کار خود ادامه داد.
With such an awesome technology at our beck and call we tend to view television like any other appliance.
با چنین فناوری فوقالعادهای، ما تمایل داریم تلویزیون را مانند هر وسیله دیگری ببینیم.
او موظف بود با خادمان غذا بخورد و کاملاً به خواست اسقف اعظم بود.
از بک کنار پل عبور کنید و به سمت راست بپیچید، تا به ساحل کراموک واتر برسید.
Do you really want to give up the relative ease of having a whole accounting department at your beck and call?
آیا واقعاً می خواهید از سهولت نسبی داشتن یک بخش حسابداری کامل دست بکشید؟
جریان
brook
نهر
creek
رودخانه
rivulet
راندل
runnel
متولد شد
bourn
بورن
bourne
بروکلت
brooklet
آبشش
gill
رول
rill
اجرا کن
جویبار
streamlet
سوختن
پرتاب
runlet
تازه
freshet
حلقه زدن
جریان آب
rindle
خراجی
watercourse
بیلبونگ
tributary
شاخه
billabong
کرک
bayou
crick
کانال
bayou
آبریز
نژاد
rillet
خندق
آبراه
رودخانه کوچک
gully
ریث
waterway
rith
distributary
توزیع کننده
effluent
پساب